مشاوره مدیریت

ساخت وبلاگ
لجستیک در کسب و کارهای اینترنتی

لجستیک در کسب و کارهای اینترنتی و ۳ مدل پرکاربرد که باید بدانید

لجستیک در کسب و کارهای اینترنتی یکی از مسائل مهمی است که توجه به آن از سوی صاحبان این کسب‌وکارها منجر به کسب سودهای بسیار می‎شود. انواع مختلفی از مدل‌های لجستیک در تجارت الکترونیک وجود دارد که شما به‌راحتی می‌توانید آن‌ها را به‌کارگیرید: روش دراپ شیپینگ، عمده‌فروشی و انبارداری، برچسب سفید و تولید. این گزینه‌ها به ترتیب پیچیدگی فهرست شده‌اند و انتخاب هر یک از آن‌ها می‌تواند انتخابی محکم باشد؛ در ادامه ایران مدیر به بررسی هریک از این سه روش می‌پردازد:

۱٫ لجستیک در کسب و کارهای اینترنتی به روش Drop shipping

در این روش شما اقلام را در وب‌سایت خود قرار می‌دهید و زمانی که یک مشتری کالایی را سفارش می‌دهد، کالا توسط فرد دیگری به مشتری تحویل داده می‌شود و جنس به فروش می‌رسد. به‌طورکلی، در این مدل، بین شما و سازنده یا عمده‌فروش که دارای انباری پر از مواردی است که می‌خواهید بفروشید، ارتباط ایجاد می‌شود. درواقع شغل شما این است که مواد را بفروشید و تولیدکننده یا عمده‌فروش سفارش‌های مشتریان را تحویل دهند و آن‌ها را به مشتریان ارسال‌کنند. به‌عنوان‌مثال بیایید فرض کنیم که یک فروشگاه اینترنتی درزمینهٔ فروش غذای سگ‌های خانگی تأسیس کرده‌ایم. ما هر بسته از این مواد غذایی را به قیمت ۲۰۰ هزارتومان از تأمین‌کننده می‌خریم و آن را به قیمت ۴۰۰ هزارتومان در سایت خود قرار می‌دهم. ما محصول خود را از طریق فروشگاه اینترنتی خود بازاریابی می‌کنیم و هنگامی‌که یک مشتری یک عدد از این بسته‌ها را سفارش داد، می‌توانیم ۲۰۰ هزارتومان از ۴۰۰ هزارتومان پول پرداختی توسط مشتری را برای خود برداشته و اطلاعات حمل‌ونقل را به او ارائه دهیم. سپس شرکت تأمین‌کننده (سازنده غذای سگ‌های خانگی) آن را برای مشتری ارسال می‌کنند. برخی از مزایای این روش عبارتنداز:
  • سرمایه‌گذاری‌های اولیه بسیار کمی در این روش انجام می‌شود.
  • شما هیچ‌یک از محصولات را خریداری نمی‌کنید تا زمانی که یک سفارش داده شود و پول آن توسط مشتری پرداخت شود. هنگامی‌که فروش انجام می‌شود، حالا زمانی است که پول را از جیب خود بیرون می‌آورید تا برای جنسی که خریداری کرده‌اید، پول پرداخت کنید.
  • این مدل ریسک پایینی دارد و شما مجبور نیستید که هر نوع سفارشی که با دردسر همراه است را قبول کنید.
برخی از اشکالات این روش عبارت است از:
  • شما کنترل حمل‌ونقل را در دست ندارید و گاهی اوقات اجازه شما به دست تأمین‌کنندگان شما است.
  • اگر تأمین‌کننده شما فراموش کند که شماره ردیابی را به شما ارائه دهد، مسئولیت‌های خدماتی شما را افزایش می‌دهد.
  • ازآنجاکه شما هیچ‌یک از موجودی‌های انبار کالا را نگه نداشته‌اید، همیشه نمی‌دانید که کدام آیتم کم است و ممکن است اضافه بر ظرفیت بفروشید.
خبر خوب این است که اگر شما احساس می‌کنید که تأمین‌کننده‌ای که انتخاب کرده‌اید، با شما مغایرت دارد، بسیار آسان می‌توانید قرارداد خود را با آن فرد فسق کنید. دارایی شما کاملاً دیجیتال است. کسب‌وکار الکترونیکی که با استراتژی مدیریت زنجیره تأمین drop shipping انجام می‌شود برای شما بسیار ساده‌تر از آن است که یک انبار داشته باشید که هر بار یک محصول را به یک مقصد موردنظر انتقال دهید.

۲٫ لجستیک در کسب و کارهای اینترنتی عمده‌فروشی و انبارداری

این مدل زمانی است که شما محصولات را به‌صورت عمده خرید کرده و آن‌ها را در یک انبار ذخیره می‌کنید. معمولاً افرادی که این مدل را ترجیح می‌دهند، محصول را در حجم‌های مختلف می‌فروشند. از این روش بیشتر در بازار B2B استفاده می‌شود و کمتر در بازارهای B2C دیده می‌شود. در مثال قبل ما غذای سگ‌های خانگی را از تأمین‌کننده خریداری کرده و آن را به خرده‌فروشانی که در سطح شهر محصولات مرتبط با حیوانات خانگی می‌فروشند؛ عرضه می‌کنیم. برخلاف روش قبل که هر بار یک خرید انجام می‌شد، در این روش محصولات را از تأمین‌کننده به‌صورت توده‌ای می‌خریم. اگر ما به‌صورت عمده خریداری کرده و اقلام را به‌صورت جداگانه در وب‌سایت خود به مصرف‌کنندگان بفروشیم، حاشیه سود بیشتری نسبت به روش قبل کسب می‌کنیم. اما اگر مانند بسیاری از افرادی که از این مدل استفاده می‌کنند، محصولات را به شکل عمده از وب‌سایت بفروشیم، حاشیه‌های پایین‌تری کسب می‌کنیم. در بیشتر کسب‌ و کارهای اینترنتی بزرگ، شما نیاز به ایجاد حداقلی از حجم فروش دارید تا به‌اندازه کافی حاشیه سود بسازید. همچنین این مدل نیاز به سرمایه‌گذاری‌های اولیه بالا برای خرید و انبار کردن محصول دارد.

۳٫ لجستیک در کسب و کارهای اینترنتی برچسب سفید و تولید

تولید زمانی رخ می‌دهد که برای اقلام موردنیاز خود پول پرداخت ‌کنید. در برچسب سفید، شما محصول را تولید نمی‌کنید، اما قراردادی با یک تولیدکننده می‌بندید که طبق آن شما اجازه دارید نام و یا برند خود را بر روی کالای تولیدشده قرار دهید؛ بنابراین با استفاده از این سناریو، شما یا محصولات خود را در خارج از کشور تولید می‌کنید یا آن‌ها را از خارج از کشور وارد می‌کنید و برند خود را بر روی آن‌ها قرار می‌دهید. شما در حال حاضر در بالاترین زنجیره محصول قرار دارید. هنگامی‌که شما کالایی را وارد می‌کنید و یا تولید خود را در خارج انجام می‌دهید، حاشیه‌ سود شما بسیار بیشتر می‌شود. شما می‌توانید محصول را به قیمتی بسیار پایین ایجاد کنید و سپس آن را به‌صورت آنلاین به قیمت بسیار بالاتر بفروشید. همچنین شما تمام امور مربوط به حمل‌ونقل را خود در کنترل دارید. درحالی‌که کار شما بیشتر است، اما مزایای زیادی هم دارد. شما می‌توانید تمام چرخه را کنترل کنید و همیشه بدانید که چه اتفاقی برای محصول می‌افتد. همچنین، در این مرحله، می‌توانید از عمده‌فروشان و فروشندگان کالا استفاده کنید تا محصولات خود را به فروش برسانید. هیچ ترسی در این مدل وجود ندارد. راه آسانی برای پایان دادن به قرارداد تولید وجود ندارد. شما محصولات خود را ساخته‌اید، آن‌ها را به کشور خود وارد کرده‌اید و در یک مکان ذخیره می‌کنید. همچنین باید یک فرایند برای نظارت و حفظ کنترل کیفیت ایجاد کنید. این قطعاً یک مدل پیشرفته لجستیک در کسب و کارهای اینترنتی و رشد کسب و کار است. تقریباً همیشه یک سرمایه‌گذاری نقدی بزرگ نیاز به یک پیش‌نیاز دارد، بنابراین در این روش شما باید یک برنامه مالی داشته باشید. شما در کسب‌وکار اینترنتی خود از کدام نوع زنجیره تأمین استفاده می‌کنید؟ آیا درزمینهٔ لجستیک در کسب و کارهای اینترنتی به مشکلی برخورد کرده‌اید؟ لطفاً نظرات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 207 تاريخ : دوشنبه 31 تير 1398 ساعت: 18:32

کلمات کلیدی سایت

کلمات کلیدی سایت خود را با دقت و ظرافت فراوان جستجو کنید

کلمات کلیدی سایت شما هنگام بهینه‌سازی وب‌سایتتان برای موتورهای جستجوگر جزء حیاتی هستند. ولی گاهی اوقات فرایند تحقیق درباره سئو کلمات کلیدی از دست شما خارج است. وقتی افراد کلمه کلیدی را درون یک جستجوی آنلاین وارد می‌کنند، آن‌ها دردی دارند. آن‌ها یک پرسش دارند که می‌خواهند پاسخ داده شود. آن‌ها می‌خواهند راه‌حل را به‌صورت اطلاعاتی که بتوانند با آن مشکلشان را حل کند، دریافت کنند. کلمه کلیدی یا عبارت کلیدی راه ساده‌ای برای ارجاع به پرسش‌هایی است که افراد در موتورهای جستجوی موردعلاقه خود تایپ می‌کنند. شما باید از خودتان بپرسید: چه کلمات کلیدی را آنان در گوگل یا بینگ وارد می‌کنند؟ به‌عنوان یک صاحب وب‌سایت، شما می‌خواهید بدانید که مشتریان چه کلماتی را جستجو می‌کنند تا بتوانید بهترین اقدامات بهینه‌سازی را انجام دهید تا وب‌سایتتان برای آن کلمات بهینه‌سازی شوند و موجب افزایش رتبه سایت در گوگل شود. برای مثال، شما یک کسب‌وکار درباره فروش بلیط هواپیما را اداره می‌کنید. شما می‌خواهید که وب‌سایتتان در بالاترین رتبه گوگل برای کلمه کلیدی «فروش بلیط هواپیما» قرار بگیرد. شما ممکن است قبلاً در مورد اهمیت چیزهایی مانند رقابت کلمات کلیدی سایت یا حجم جستجوی کلمات کلیدی سایت در هنگام انجام تحقیق کلمات کلیدی خوانده باشید. ولی تمام آن‌ها را برای یک‌لحظه فراموش کنید. تنها کلمات کلیدی که شما لازم است به فکر آن‌ها باشید، کلماتی هستند که مشتریان شما آن‌ها را جستجو می‌کنند. همان‌طور که شما شروع به ساختن لیست کلمات کلیدی سایت خود می‌کنید، قصد دارید کمی بیشتر حدس بزنید. با استفاده از ابزارهای تحلیل‌گر درست می‌توانید کلمات کلیدی سایت خود را زیاد کنید و فهرست را با بهبود یا حذف کلمات کلیدی تکمیل کنید. راه‌های متفاوتی وجود دارند تا بتوانید این کلمات را متوجه شوید، ایران مدیر برخی از این راه‌ها را در زیر مطرح می‌کند:

از دانش تحقیق مشتری استفاده کنید

هیچ‌کس بازار شما را بهتر از خودتان نمی‌شناسد. به‌جای تکیه ‌بر ابزارهای تولید کلمات کلیدی سایت، شروع به نوشتن یک لیست از انواع مختلف کلماتی کنید که مشتریان شما ممکن است جستجو کنند. دوباره مثال قبلی را مرور کنید، یک لیست از کلمات کلیدی فروش بلیط هواپیما ممکن است شامل کلماتی مانند «بلیط هواپیما ارزان»، «بلیط هواپیما چارتر» و «قیمت بلیط هواپیما» باشد.

برای جستجوی کلمات کلیدی سایت ایده پردازی کنید

نقطه منطقی برای شروع، کلمات کلیدی هستند که به مشتریان شما مربوط‌اند آن‌ها را به‌سرعت روی کاغذ یا تپلت خود یا جایی بنویسید. کلمات کلیدی سایت را خودتان ویرایش نکنید. به سمت نوشتن کلمات کلیدی بیشتر بروید تا کمتر. بعداً با بررسی سایت خواهید دید که کدام کلمات کلیدی به کار می‌آیند و کدام نمی‌آیند. تلاش کنید که از کلمات کلیدی یک یا دو کلمه‌ای فراتر بروید. شما می‌خواهید موجب بهبود رتبه سایت در گوگل شوید، پس به عبارات کلیدی فکر کنید لذا وقتی‌که یک جستجوگر دنبال چیز خاصی است و به فروش شما مربوط می‌شود، شما بر او مسلط هستید. از ابزارها برای جستجوی کلمات کلیدی سایت خود استفاده کنید. گام بعدی شما بحث در مورد ایده پردازی است. بینگ و گوگل هر دو، این ابزار را که اصطلاحات مرتبط برای هر کلمه کلیدی که شما تایپ می‌کنید را ارائه می‌دهند. چرا موتورهای جستجو این ابزار را ارائه می‌دهند؟ آن‌ها می‌خواهند شما فهرست کلمات کلیدی خود را بسط دهید زیرا این بدان معنی است که شما احتمالاً پول بیشتری برای آن‌ خرج می‌کنید. معنی این کار برای شما این است که تا زمانی که شما از این ابزار برای کمک به فهرستتان استفاده کنید، آن‌ها را به‌عنوان یک بشارت در نظر بگیرید. نکاتی که آن‌ها ارائه می‌دهند می‌تواند ناقص، گمراه‌کننده یا حتی نادرست باشند. به همین دلیل شما باید از ابزار چندگانه استفاده کنید، زیرا هیچ ابزار تحقیقات کلمات کلیدی نمی‌تواند کامل باشد چون دنیای کلمات کلیدی بسیار پهناور است. خطر نکنید و از منابع متعدد مشورت بگیرید.

به Google Analytics نگاه کنید

اگر در وب‌سایت خود، Google Analytics نصب‌کرده‌اید، وارد آن شوید و به منوی بخش« منبع ترافیک» (Traffic Sources) سری بزنید. در آنجا شما قادر خواهید بود تا بازدیدکنندگان اساسی که بر اساس جستجو می‌آیند را جدا کنید و لیستی از کلمات کلیدی که برای دستیابی به وب‌سایت شما جستجو شده‌اند را ببینید. متأسفانه، بسیاری از نتایج شما به «ارائه نشده است» منجر خواهد شد (با تشکر از مرورگرهای ناشناس و دلایل اختصاصی گوگل)، بااین‌حال عباراتی را که می‌بینید به لیست کلمات کلیدی خود اضافه کنید. همچنین می‌توانید اطلاعات مشابهی را در ابزارهای وب مستری گوگل نیز پیدا کنید.

از جستجوهای مشابه گوگل استفاده کنید

شما می‌توانید سری به گوگل بزنید و جستجویی برای هریک از کلماتی که تا اینجا به دست آورده‌اید انجام دهید. سپس به پایین لیست نتایج بروید. آنجا بخشی جدا می‌بینید که گوگل کلمات دیگری را که به عبارت اصلی مربوط است را لیست کرده است. اگر هرکدام از آن‌ها مربوط به کسب‌وکار شما بود، می‌تواند در لیست کلمات کلیدی شما قرار بگیرد.

تکراری‌ها را حذف کنید

به فهرست جدید و بزرگ کلمات کلیدی خود نگاه بیندازید و هر کلمه کلیدی تکراری را که در آن است حذف کنید.

هر کلمه کلیدی را که مناسبت ضعیفی با وب‌سایتتان دارد، حذف کنید

درنهایت روی فهرست کار کنید و هر کلمات کلیدی را که گمان می‌کنید به سایتتان بی‌ربط است، حذف کنید. این باعث می‌شود حجم کاری را که بعداً برای سازمان‌دهی کلمات کلیدی باید انجام دهید، کاهش یابد. اگر شما در مورد یک عبارت مطمئن نیستید، آن را در موتور جستجو وارد کنید و مشاهده نتایج جستجو به شما می‌تواند کمک کند. اگر باز هم به وب‌سایتتان مربوط نمی‌شود، کلمه کلیدی را حذف کنید. زمانی که شما یک لیست اولیه از کلمات کلیدی دارید، می‌توانید شروع به فکر کردن درباره حجم جستجو و رقابت کلمات کلیدی کنید. رقابت جستجو نیز به‌طور ذهنی مشابه است. اگر شما در یک بازار رقابتی حضور دارید، چاره‌ای جز انتخاب کلمات دشوار ندارید. در همان حال، تنها به این دلیل که کلمه‌ای درصد پایینی از رقابت را داراست، بدان معنا نیست که شما بهتر است وب‌سایت خود را برای آن بهینه‌سازی کنید، مخصوصاً اگر آن کلمه به‌خوبی برای مشتریان شما هدف‌گذاری نشده باشد. اگر شما در کوشش برای شروع تحقیقات کلمات کلیدی هستید، به شما توصیه می‌کنم که نگران هیچ‌کدام از معیارها نباشید. با مناسب‌سازی سایت خود با کلماتی که مشتریان شما برای پیدا کردن وب‌سایتتان جستجو می‌کنند آغاز کنید. شما کلمات کلیدی سایت خود را با استفاده از کدام روش جستجو می‌کنید؟ لطفاً نظرات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 188 تاريخ : يکشنبه 30 تير 1398 ساعت: 17:53

 
 
حفظ مشتری

حفظ مشتری ارزان ترین روش از دیدگاه بازاریابان امروزی برای فروش بیشتر

حفظ مشتری مسئله‌ای است که تمرکز عمده‌ای را در میان بازاریابان بزرگ‌ترین برندها مطرح می‌شود. کافی است از تیلور سویفت «متخصص حفظ مشتری» در این مورد بپرسید. درواقع، بازاریابان امروزی، به‌عنوان بخشی از نقش خود برای ایجاد درآمد از طریق مشتریان موجود و جدید، زمان بیشتری را صرف سرمایه‌گذاری و بازاریابی می‌کنند. استدلال آن‌ها: حفظ مشتری شرط لازم برای داشتن یک شرکت سالم و پایدار است. تحقیقات از آن پشتیبانی می‌کند. به گفته Bain & Company، تنها افزایش ۵ درصدی تلاش برای حفظ مشتری باعث افزایش سود از ۲۵ تا ۹۵ درصد می‌شود. بنابراین، تاکتیک‌های حفظ مشتری که امروزه بازاریابان خبره از برندهای پیشرو، در حال افزودن آن‌ها به ابزار بازاریابی خود هستند، کدام موارد هستند؟ و کدام شرکت‌ها از آن‌ها استفاده می‌کنند؟ در این مقاله ایران مدیر به هفت نمونه اشاره می‌کند.

۱٫ ایجاد اعتماد

اعتماد باید به دست آید، خصوصاً وقتی‌که مسئله برقراری ارتباط با مشتریان شما در میان باشد. در دنیای امروزی، جایی که هر مشتری توسط اطلاعات بمباران می‌شود، قرار دادن محصول و تبلیغات برای محصولات گوناگون و برندها، برای جلب اعتماد مهم‌تر از همیشه است. اگر یک‌بار اعتماد از دست برود، به دست آوردن اعتماد مجدد دشوار است. بنابراین، ارائه «اثبات اجتماعی» به مشتریان از محصولات و کیفیت خدمات- در قالب مشاهدات آنلاین – نه‌تنها یک راه عالی برای برنده شدن مشتریان جدید، بلکه راهی مناسب برای جلب اطمینان از مشتریان فعلی در یک شرکت خوب است. راه دیگری برای ایجاد (و حفظ) اعتماد، روراست بودن با مشتریان است. رفتار محترمانه با مشتریان با احترام و اطلاع‌رسانی به آن‌ها در هنگام وقوع بحران، مشتریان را وا‌می‌دارد تا به صداقت شما احترام بگذارند و زمانی که بعداً هم خرید می‌کنند، برند شما را به یاد داشته باشند.

۲٫ ارزش واقعی به کارتان اضافه کنید

بیایید بگوییم شما یک محصول یا خدمات عالی برای ارائه دارید؛ اما آیا شما ارزش کافی برای حفظ مشتریان خود ایجاد می‌کنید؟ اضافه کردن ارزش فراتر از ویژگی‌ها و مزایایی است که کمک می‌کند تا مشتریان را از رفتن به سمت رقبا که محصولات مشابهی را ارائه می‌دهند، بازدارد. نگاهی به اپل: در بازار شلوغ کامپیوتر، اپل محصولی را ساخته است که ماندگار شد و به شرکت کامپیوتری شناخته‌شده‌ای در جهان تبدیل شد. اپل چگونه این کار را انجام داد؟ به‌جای تمرکز بر ویژگی‌های محصول، اپل با ایجاد سهولت استفاده از محصولاتش برای مشتریان ارزش قائل شد. در حقیقت، این کار آسان است که اغلب مشتریان هنگام نصب دستگاه‌های خود حتی کتابچه راهنمای آن را نمی‌خوانند. بنابراین، برای متمایز کردن و به‌منظور جلوگیری از رفتن مشتریانتان به سمت محصولات مشابه، محصولاتتان را ارزش‌گذاری کنید. ما نمی‌توانیم به همه بگوییم همانند اپل باشید، اما به‌عنوان بازاریابان، وظیفه ما این است که بدانیم چرا محصولات ما منحصربه‌فرد است و به مشتریانمان کمک کنیم که دریابند چرا این محصولات ارزش واقعی را به زندگی آن‌ها اضافه می‌کنند.

۳٫ نگران نباشید که شخصیت خود را نشان ‌دهید

هنگامی‌که مشتریانتان شما را توصیف می‌کنند، آیا آن‌ها شما را به‌عنوان یک شخص یا شرکتی غیرقانونی معرفی می‌کنند؟ به همین دلیل است که نشان دادن شخصیت برندتان از طریق پیام و ارتباطتان نقش کلیدی دارد.

۴٫ با دقت گوش کنید

گوش دادن به مشتریان خود یکی از بهترین راه‌های نگهداری مشتریان و جلوگیری از ترک شما است! گوش دادن به بازخوردهای خوب و بد از طرف مشتریان، به شما ایده بهتری می‌دهد تا مشتریانتان واقعاً از برند شما چه می‌خواهند و چه نیازی دارند – و به شما ایده‌هایی در مورد نحوه ارائه آن‌ها می‌دهد. پس‌ازآن، بازاریابان باید در مورد بررسی و بازخورد مشتریان خود مطلع شوند، خواه این بازخوردها از طریق مرکز تماس، توییت (سایر کانال‌های رسانه ‌های اجتماعی)، ایمیل‌ها و غیره باشند. نکته مهم این است که به آن‌ها گوش داده و با دقت توجه کنید، بنابراین بازخوردها می‌توانند بیانگر نگرانی‌های مشتریان باشند. این تاکتیک برای مدت طولانی در ذهن مشتریان باقی خواهد ماند.

۵٫ مشتریان خود را سورپرایز کنید و لذت ببرید

راز هر رابطه خوب این است که طرف مقابل را وادار به حدس زدن کنید – و گاهی اوقات تعجب می‌کنید که آیا این در روابط تجاری هم صدق می‌کند! بنابراین، در تلاش برای سورپرایز کردن و لذت بردن مشتریان، از آن‌ها بخواهید که در آزمایش محصول شرکت کنند. به مناسب‌های مختلف موارد تبلیغاتی خاصی را برایشان ارسال نمایید. (مثلاً به مناسبت تولد یا چیزی شبیه سالگرد ازدواج زمانی که آن‌ها مشتری شما شدند). مشتریان در اطلاعات منحصربه‌فرد «پشت‌صحنه» تجاری شما سهیم باشند. فقط مطمئن شوید که حرکات شما باعث می‌شود تا مشتریان خود را درگیر و موردعلاقه به کارتان کنید، نه اینکه صرفاً برای فروش بیشتر تبلیغ کنید.

۶٫ برای حفظ مشتری وفاداری ایجاد کنید

مشتریان وفادار اساس حفظ تجارت هستند و راه‌های متعددی برای ایجاد یک گروه از مشتریان وفادار وجود دارد. بااین‌حال، پیش از هر چیز، شما باید مشتریانتان را به دلیل وفاداری‌شان حفظ کنید. شرکت‌ها متوجه شده‌اند که برنامه‌های وفاداری قوی، باعث افزایش وفاداری مشتریان می‌شود.

۷٫ نسبت به خدمات مشتری نگران نباشید

مهم نیست که محصول شما چقدر عالی است، اگر خدمات مشتریان شما به حد کافی نباشد، شما هرگز قادر به حفظ مشتری نخواهید بود. با توجه به نظرات کیست متریک،۷۱ درصد از مشتریانی که مورد بررسی قرار گرفتند، گفتند که به دلیل خدمات ضعیف مشتریان، به رابطه خود با شرکت خاتمه داده‌اند. خدمات مشتری خوب به معنی سرعت عمل (هم واکنش‌پذیر و هم فعالانه) و توأم با برقراری ارتباط با مشتریان در پلتفرم‌هایی است که مشتریان ترجیح می‌دهند. مثلاً، اگر یک مشتری در توییتر با شما تماس بگیرد، مطمئن شوید که اولین ارتباط شما نیز از طریق توییتر یا پیام مستقیم صورت می‌گیرد. خدمات به مشتریان، جایی است که نام تجاری شما واقعاً می‌تواند بدرخشد، زمانی که شما انتظارات مشتری را تعیین و برآورده می‌کنید. در بازار پر سروصدای امروزی، موفقیت بازاریابان مبتنی بر اطلاعاتی است که بیانگر چگونگی حفظ مشتریانشان است. بازاریابی منوط به حفظ مشتری، ارزان‌ترین روش برای تأثیر بر خط پایه کسب و کار است. با تمرکز بر ارزش‌افزوده، شخصی‌سازی تجارب مشتریان و گوش فرا دادن به نیازهای مشتریان، بازاریابان خبره، مشتریان بیشتری را که تا حال به‌سختی جذب کرده‌اند، حفظ می‌کنند. شما در کسب و کار خودتان از کدام روش برای حفظ مشتریانتان استفاده می‌کنید؟ کدام رو مؤثرتر است؟ لطفاً نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 208 تاريخ : شنبه 29 تير 1398 ساعت: 19:13

مکاتب مدیریت استراتژیک

مکاتب مدیریت استراتژیک ، سفری اکتشافی در میان جنگل استراتژی

  • مقدمه
  • مکاتب مدیریت استراتژیک
  • مکتب طراحی در مکاتب مدیریت استراتژیک
  • مکتب برنامه‌ریزی در مکاتب مدیریت استراتژیک
  • مکتب موقعیت‌یابی در مکاتب مدیریت استراتژیک
  • سخن آخر

مقدمه

مکاتب مدیریت استراتژیک شامل الگوهایی متنوع و در عین حال چالش برانگیزی است که اختلاف نظرهای فراوانی را در بین دانشمندان و مدیران ایجاد کرده است. در مقاله قبل به سؤال «استراتژی چیست؟» پاسخ دادیم؛ اما شاید مفهوم پر رمز و راز استراتژی سؤالات بیشتری در ذهن مدیران و تصمیم‌گیرندگان ایجاد نماید. سؤالاتی نظیر اینکه «استراتژی چگونه شکل می‌گیرد» و اینکه چه دیدگاه‌ها و رویکردهایی به دنبال پاسخی به این پرسش بوده‌اند. در این مقاله ایران مدیر به بررسی تعدادی از مکاتب مدیریت استراتژیک می‌پردازد و به این سوال همیشگی پاسخ می‌دهد که کدام‌یک از مکاتب مدیریت استراتژیک در محیط کسب‌وکار امروزی می‌توانند شرکت‌ها را در دستیابی به اهدافشان کمک کنند برای آشنایی با مکاتب مختلف استراتژی و درک متفاوت افراد از مفهوم استراتژی و چگونگی شکل‌گیری آن، شاید داستان شناخت فیل از مثنوی معنوی کمک‌کننده باشد. شش مرد در هندوستان علی‌رغم نابینا بودن مایل به شناخت فیل بودند تا به‌گونه‌ای از کنجکاوی خود کم کنند. یکی از آن‌ها پهلوی فیل را لمس می‌کند و می‌گوید: فیل چقدر شبیه به دیوار است. دیگری عاج آن را لمس می‌کند و می‌گوید: فیل شبیه نیزه است. سومین نفر دست به خرطوم فیل می‌کشد و آن را شبیه به مار ‌دانست. چهارمین نفر با لمس پای فیل می‌گوید: فیل به درخت شبیه است. نفر پنجم با دست کشیدن به گوش آن، می‌گوید: فیل شباهت زیادی به بادبزن دارد. آخرین نفر پس از گرفتن دُم فیل می‌گوید: فیل شبیه به یک طناب است. اگرچه همه آن‌ها تااندازه‌ای حق داشتند ولی همگی در اشتباه بودند. ما افراد نابینایی هستیم و تشکیل استراتژی فیل ماست. ازآنجاکه هریک از ما بینایی کامل نداشته‌ایم تا کل پیکر فیل را ببینیم، هریک، قسمتی از بدن آن را لمس کرده و در مورد کل آن قضاوت کرده‌ایم. در مورد استراتژی هم هریک از ما چنین اشتباهی مرتکب شده‌ایم. هر یک از ما در جایگاه مدیر یا برنامه‌ریز، با بخش‌های مختلفی از استراتژی سروکار داشته‌ایم، برخی با ماتریس SWOT، برخی با تعیین مأموریت و چشم‌انداز و برخی با این اصل که باید استراتژی در لحظه شکل بگیرد. بر مبنای همین تجارب ناکامل و اندک، در مورد استراتژی و کلیت آن تصمیم‌گیری کرده‌ایم. تصمیم‌گیری که همانند تصمیم فیلبانان، پر از خطا و اشتباه بوده است. همانند یک فیل استراتژی چیزی بیش از اجزاست. لذا برای درک و شناخت آن، باید ضمن شناسایی اجزا آن، کلیت و مجموعه‌ای که این اجزا ایجاد می‌کنند را بشناسیم. و این یادآور ابیات حکایت «فیل در تاریکی» در «مثنوی معنویِ» «مولانا» است: چشم دریا دیگر است و کف دگر/ کف بهل وز دیده‌ی دریا نگر جنبش کف‌ها ز دریا روز و شب/ کف همی بینی و دریا نه عجب ما چو کشتی‌ها به هم برمی‌زنیم/ تیره چشمیم و در آب روشنیم ای تو در کشتی تن رفته به خواب/ آب را دیدی نگر در آب آب و همان‌گونه که «عبدالحسین زرین‌کوب» در کتاب «بحر در کوزه» بیان می‌کند: «این اختلاف در شکل و چگونگی فیل ازنظر آن افراد ناشی از تعدد و تکثر اشکال در فیل نبوده است، بلکه ناشی از آن بود که هریک از آن‌ها فیل را از نظرگاه دیگر دریافته و آزموده‌اند. از تمثیل مولانا نتیجه می‌گیرد که در تاریکی دنیا، اختلاف در مدرکات انسان‌ها اجتناب‌ناپذیر است و درصورتی‌که این افراد هریک شمعی داشتند، اختلافات خود را کنار می‌گذاشتند». این همان نگاه سطحی به موضوعات پیرامونمان را نشان می‌‌دهد و به‌جای نگاه بر کف دریا به خود دریا باید نگریست. تعریف مکاتب مدیریت استراتژیک تعاریف و دیدگاه‌های مختلفی در مورد استراتژی وجود دارد و هریک از این دیدگاه‌ها منحصربه‌فرد هستند و مانند هریک از افراد نابینای که قادر به شناخت فیل نبوند و تنها بر یک عضو از بدن آن شناخت پیدا می‌کردند، در فرآیند تشکیل استراتژی نیز وضع به همین‌گونه است. از یک‌سو دیدگاه‌های مرتبط با استراتژی محدود و معروف هستند و از سوی دیگر هریک از آن‌ها نشان‌دهنده بصیرت است. ازاین‌رو مینتزبرگ، آلستراند و لمپل در کتاب جنگل استراتژی ده دیدگاه متمایز را تحت عنوان مکاتب مدیریت استراتژیک برای شناخت استراتژی را معرفی می‌کنند. در ادامه به بررسی مکاتب مدیریت استراتژیک می‌پردازیم.

مکاتب مدیریت استراتژیک

مینتزبرگ و همکارانش در کتاب «جنگل استراتژی» مکاتب مدیریت استراتژیک را در قالب ده مکتب معرفی می‌کنند. در ذیل به‌صورت خلاصه به هریک از این مکاتب پرداخته می‌شود:  مکاتب مدیریت استراتژیک و مینتزبرگ ۱٫ مکتب طراحی (Design school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند مفهومی در نظر گرفته می‌شود. ۲٫ مکتب برنامه‌ریزی (Planning school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند رسمی در نظر گرفته می‌شود. ۳٫ مکتب موقعیت‌یابی (Positioning school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند تحلیلی در نظر گرفته می‌شود. ۴٫ مکتب کارآفرینی (Entrepreneurial school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند تخیلی در نظر گرفته می‌شود. ۵٫ مکتب شناختی (Cognitive school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند ذهنی و فکری در نظر گرفته می‌شود. ۶٫ مکتب یادگیری (Leaing school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند نوظهور در نظر گرفته می‌شود. ۷٫ مکتب قدرت (Power school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند مذاکره در نظر گرفته می‌شود. ۸٫ مکتب فرهنگی (Cultural school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند جمعی در نظر گرفته می‌شود. ۹٫ مکتب محیطی (Environmental school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند واکنشی در نظر گرفته می‌شود. ۱۰٫ مکتب ترکیبی (Configuration school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند تحول و دگرگونی در نظر گرفته می‌شود.   ده مکاتب مدیریت استراتژیک مکاتب مدیریت استراتژیک خود به سه دسته تقسیم می‌شوند. سه مکتب اول ماهیتاً تجویزی (Prescriptive) هستند؛ یعنی با این موضوع سروکار دارند که استراتژی‌ها باید چگونه تدوین شوند. شش مکتب بعدی جنبه‌های خاص فرآیند تشکیل استراتژی را در نظر می‌گیرند و با تجویز رفتار استراتژیک ایده‌آل کمتر ارتباط دارند. این شش مکتب در دسته توصیفی (Descriptive) قرار می‌گیرند و با تشریح چگونگی شکل‌گیری استراتژی سروکار دارند. آخرین گروه مکاتب تنها شامل یک مکتب است؛ هرچند که می‌توان استدلال کرد این مکتب عملاً مکاتب دیگر را با یکدیگر ادغام می‌کند که آن را مکتب ترکیبی می‌گویند. این مکتب فرآیند تشکیل استراتژی را به‌عنوان یک فرآیند تحول و دگرگونی شرح می‌دهد و مفهوم تغییر استراتژیک در سازمان‌ها را در بردارد و در دسته مکاتب ترکیبی (configurative) قرار می‌گیرد. در ادامه به بررسی تفصیلی دسته تجویزی مکاتب مدیریت استراتژیک یعنی مکاتب طراحی، برنامه‌ریزی و موقعیت‌یابی می‌پردازیم. دسته توصیفی مکاتب مدیریت استراتژیک

مکتب طراحی در مکاتب مدیریت استراتژیک

مکتب طراحی و مکاتب مدیریت استراتژیک نخستین مکتبی که مینتزبرگ و همکاران وی در مکاتب مدیریت استراتژیک به آن پرداخته‌اند، مکتب طراحی است. بدون تردید معتبرترین دیدگاه در فرآیند تدوین استراتژی در مکاتب مدیریت استراتژیک ، مکتب طراحی است. این مکتب اساس دوره‌های کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته‌های مدیریت بازرگانی و مدیریت استراتژیک در دانشگاه‌ها است. مکتب طراحی در بین مکاتب مدیریت استراتژیک در ساده‌ترین شکل خود یک مدل استراتژی سازی را ارائه می‌دهد. این مدل در تلاش است تا بین توانایی‌های داخلی و امکانات خارجی تطابق و تناسب ایجاد کند به گفته کریستنسن، آندروز، باور، هامرش و پورتر (Christensen, Andrews, Bower, Hamermesh, and Porter) به‌عنوان مشهورتر‌ین طرفداران این مکتب، استراتژی اقتصادی همان تطابق و تناسب بین استعدادها و توانایی‌ها و فرصت‌هایی است که موقعیت شرکت را در محیط آن تعیین می‌کند.
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 201 تاريخ : شنبه 29 تير 1398 ساعت: 18:53

تدوین استراتژی

تدوین استراتژی و ۶ دام مهلک که ممکن است شما هم روزی در آن بیفتید

تدوین استراتژی امروزه به یکی از دغدغه‌های مهم تبدیل‌شده است. همه ما در زندگی یا در کسب‌وکارمان منابع محدودی در اختیارداریم. همه‌ ما دوست داریم که با کم‌ترین زمان ممکن یا کمترین تلاش ممکن به بیش‌ترین نتیجه دست پیدا کنیم؛ اما در پس همین تمایلات ما، ممکن است خطاهایی را مرتکب شویم که منابع محدود ما را به یغما ببرد و ما را از دستیابی به اهدافمان ناامید سازد. این خطاها را دام‌های استراتژی می‌نامیم. ایران مدیر در این مقاله به ۶ خطای استراتژیک که ممکن است افراد در زندگی روزمره، در کسب‌وکار یا در فضای بین‌المللی به آن گرفتار شوند را به‌صورت جامع و با زبانی ساده تشریح می‌کند. در کتاب «بازی به‌قصد برد، استراتژی چگونه در عمل کار می‌کند؟» که توسط دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۱۳ به چاپ رسیده به ۶ خطای رایج واصلی که به‌واسطه آن سازمان‌ها از پیشبرد استراتژی خود بازمی‌مانند اشاره‌شده است.بر طبق این کتاب هیچ استراتژی کاملی وجود ندارد. هیچ الگوریتم و ساختاری وجود ندارد که به افراد و شرکت‌ها در حفظ مزیت رقابتی پایدار در صنعت تحت فعالیتشان ضمانت مادام‌العمر بدهد اما علائم و نشانه‌هایی وجود دارند که هشدارهایی در مورد اشتباه بودن استراتژی انتخاب‌شده توسط افراد و شرکت‌ها به ما می‌دهند. در اینجا به این ۶ خطای رایج به‌صورت خلاصه اشاره می‌گردد.

تدوین استراتژی و دام همه‌کاره (The do-it-all strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی همه کاره به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: شکست در انتخاب کردن و همه‌چیز را به‌عنوان اولویت در نظر گرفتن. باید در نظر داشته باشیم که استراتژی یعنی انتخاب و همه‌چیز نمی‌تواند در جایگاه اولویت برای ما قرار گیرد. افراد و شرکت‌ها منابع محدودی دارند و نمی‌توان تمامی گزینه‌های پیش رو را به‌عنوان اولویت برای خود در نظر بگیریم. به قول یکی از اساتیدم در دوران دکتری اولویت یعنی یک انتخاب و زمانی که تعداد انتخاب‌ها زیاد شد به این معناست که با اولویت نداریم یا بامعنای لغوی واژه اولویت آشنا نیستیم! یکی از اقداماتی که به شما در دوری جستن از این خطا کمک می‌کند، تعیین اهداف و ارزش‌ها و سپس مشخص کردن اولویتتان است. در این صورت می‌توانید به‌صورت بهینه به منابع خود را تخصیص دهید. همیشه به یاد داشته باشید که در بازی شطرنج، زمانی که بازی تازه شروع می‌شود، هر دو طرف تعداد مهره‌های یکسانی دارند نحوه استفاده از این مهره‌هاست که فرد برنده را مشخص می‌کند. به یاد داشته باشید که نمی‌توان در شطرنج اهداف مختلفی را انتخاب کرد و هر مهره را برای آن هدف به خدمت گرفت.

تدوین استراتژی و دام دون کیشوت (The Don Quixote strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی دن کیشوت به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: حمله به رقابتی‌ترین دیوار شهر یا به عبارتی حمله به قوی‌ترین و قدرتمندترین رقیب موجود به‌صورت رودررو. بسیاری از افرادی که قصد شروع کسب‌ و کار و راه‌اندازی آن را دارند، در همان روزهای نخست به فکر رقابت با بزرگ‌ترین و نامدارترین رقیبشان می‌افتند. به همین منوال همان‌طور که شخصیت داستانی دون کیشوت دچار توهم شده بود، آن‌ها هم دچار توهم می‌شوند و به دنبال بزرگ‌ترین رقیب خود می‌افتند. مثال بارز این اشتباه را می‌توان در کسب‌وکارهای آنلاینی دید که به دنبال رقابت و شکست دادن رهبر بازاری مقتدر به نام دیجی کالا هستند. هرچند چنین هدفی می‌تواند انگیزه بسیار زیادی برای شما و همکاران اندکتان! فراهم آورد، اما در عمل پنجه در پنجه بزرگ‌ترین رقیب انداختن، هیچ سرانجامی جز شکست ندارد. باید به یاد داشت که جایی که در آن اقدام به رقابت می‌کنید یک انتخاب است و باید جایی را برای رقابت انتخاب کنید که احتمال بالایی برای برد داشته باشید.

تدوین استراتژی و دام واترلو (The Waterloo strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی واترلو واترلو درواقع به نبرد تاریخی ناپلئون بناپارت جنرال مشهور و مقتدر فرانسوی با قوای متحد بریتانیا و هلند اشاره دارد. نبرد این ارتش‌ها در دشتی به نام واترلو روی داد و به همین دلیل به این نام معروف شده است. به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: آغاز جنگ به‌صورت چندجانبه و با چند رقیب مختلف. در این نبرد ناپلئون به‌صورت یک‌باره به جنگ چند ارتش رفت و نتیجه‌ای جز تبعید و برکناری برایش به همراه نداشت. در دنیای کسب‌وکار هیچ شرکتی قادر به انجام همه کارها به روشی عالی و برتر نیست، اگر شرکت به دنبال انجام همه کاری به نحو احسن باشد، احتمالاً هیچ کاری را عالی انجام نخواهد داد. اگر فردی به دنبال عالی بودن در چند زمینه باشد، پس به‌احتمال‌زیاد در هیچ‌یک عالی نخواهد بود.

تدوین استراتژی و دام رویاپردازی (The dreams-that-never-come-true strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی رویاپردازانه ترسیم و نوشتن سطوح بالایی از الهام و بیانیه مأموریت که هیچ‌گاه به‌صورت عینی و عملی تبدیل نمی‌شوند و تنها در سطح انتزاع و رویا باقی می‌مانند. به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: تعیین اهداف و چشم‌اندازی بسیار متعالی و فرازمینی به‌گونه‌ای که این اهداف قابلیت زمینی شدن (اجرایی شدن) نداشته باشند. درواقع این بیانیه مأموریت و الهامات هیچ‌گاه در سطح مکان رقابت، چگونگی انتخاب راهبرد و انتخاب پیروزی، قابلیت‌های محوری و سیستم‌های مدیریتی به‌صورت عینی متبلور نمی‌گردد. باید توجه داشت که آرزوها و الهامات به معنای استراتژی نیستند. استراتژی پاسخی به سؤالات عینی هست. تمامی کارآفرینان موفق باآنکه اهداف و مأموریت‌های بسیار متعالی در ذهن دارند اما در عمل بر روی چیزی کارکرده‌اند که عینی و ملموس بوده است و قابلیت اجرایی شدن را داشته است

تدوین استراتژی و دام چیزی برای همه (The something-for-everyone strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی دام چیزی برای همه به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: تلاش برای تصرف و دستیابی به تمام گروه‌های مشتریان، کانال‌های توزیع، مناطق جغرافیایی به‌صورت یک‌باره و در یک‌زمان. به یاد داشته باشید که برای تحقق استراتژی در هرزمانی به بخش‌های مشخصی کالا و خدمات ارائه کنید و نگران سایر بخش‌ها نباشید. استفاده از چارچوب STP در زمان هدف‌گیری بازارهای هدف می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد.

تدوین استراتژی و دام یکسان انگاری (The program-of-the-month strategy)

تنظیم استراتژی برای صنایع ژنریک (عمومی)، جایی که در آن تمام مشتریان در یک مسیر یکسان و روتین قرار دارند. به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: برخورد یکسان با تمامی بخش‌ها و حوزه‌ها به‌صورت عمومی. همواره به یاد داشته باشید که منطق و سؤالاتی که منجر به انتخاب یک بخش می‌شود باید مشخص و متمایز باشد. به میزانی که استراتژی شما همانند استراتژی سایر رقبایتان باشد، به همان میزان احتمال شکست شما وجود دارد.

نتیجه‌گیری

در این مطلب به ۶ دام مهلک که ممکن است شما هم روزی به آن‌ها گرفتار شوید اشاره کردیم. همان‌طور که بیان شد منابع افراد و شرکت‌ها محدود است و نمی‌توان با هیجان و رفتارهای احساسی به تصمیم‌گیری منتج به پیروزی دست زد. توصیه می‌شود تا این ۶ خطا را درجایی که هرروز نگاهتان به آن می‌افتد نصب کنید! و هرروز با خود فکر کنید که تصمیماتی که به دنبال اتخاذ آن هستم، ممکن است مرا به درون کدام‌یک از این ۶ دام مهلک بی اندازد؟ اگر شما هم در زندگی روزمره و در کسب‌وکارتان با این ۶ خطا روبرو شده‌اید و یا افراد و کسب‌وکارهایی را دیده‌اید که در هر یک از این دام‌های مهلک افتاده‌اند، با ما در میان بگذارید. به نظر شما چگونه می‌توان این افراد را از این دام‌ها رها نمود؟
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 191 تاريخ : سه شنبه 25 تير 1398 ساعت: 18:54

دیدگاه منبع محور

دیدگاه منبع محور و مدلی کاربردی برای خلق مزیت رقابتی پایدار

دیدگاه منبع محور (RBV= Resource Based View) یک مدل عملکرد سازمان است که بر منابع و قابلیت های تحت کنترل شرکت به عنوان منشا مزیت رقابتی تمرکز می کند. ایران‌مدیر قصد دارد تا در این مقاله شما را با این رویکرد در مدیریت استراتژیک آشنا کند. منابع در دیدگاه منبع محور دارایی های ملموس و ناملموس تحت کنترل شرکت هستند که برای طراحی و اجرای استراتژی هایش از آن ها استفاده می کند. مثال های منابع شامل کارخانه های یک شرکت (دارایی ملموس)، محصولات آن (دارایی ملموس)، شهرت آن در بین مشتریان (دارایی ناملموس) و کار گروهی در بین مدیران آن (دارایی ناملموس) می باشند. منابع شرکت می تواند به چهار دسته گسترده طبقه بندی شوند:
  • منابع مالی: شامل کل پول (از هر منبعی) می شود که شرکت برای طراحی و اجرای استراتژی ها از آن استفاده می کند.
  • منابع فیزیکی: شامل کل تکنولوژیفیزیکی مورد استفاده در شرکت مانند تجهیزات، تاسیسات و ماشین آلات، سخت افزار و نرم افزارهای کامپیوتری، ربات ها، اتوماسیون ها، موقعیت جغرافیایی و ساختمان شرکت است.
  • منابع انسانی: شامل آموزش، تجربه، قضاوت، هوشمندی، روابط و بینش تک تک مدیران و کارکنان در یک شرکت است.
  • منابع سازمانی: شامل ساختار گزارش رسمی شرکت، برنامه ریزی رسمی و غیررسمی آن، سیستم های هماهنگ کننده و کنترل کننده، شهرت و فرهنگ سازمانی و روابط غیررسمی درون گروه های سازمان و میان سازمان با محیطش می باشد.
قابلیت ها زیرمجموعه ای از منابع شرکت هستند و به عنوان دارایی های ملموس و ناملموسی تعریف می شوند که یک شرکت را قادر می سازد از دیگر منابع تحت کنترلش مزیت کامل به دست آورد. به عنوان مثال قابلیت های شرکت می تواند شامل مهارت های بازاریابی، تولید، فناوری اطلاعات و تحقیق و توسعه باشد.

مفروضات دیدگاه منبع محور

دیدگاه منبع محور بر مبنای دو فرض اساسی درباره منابع و قابلیت های تحت کنترل شرکت استوار است:
  1. فرض ناهمگنی منابع: یعنی شرکت ها ممکن است دارای شکل های مختلفی از منابع و قابلیت ها باشند، حتی اگر در یک صنعت مشابه با یکدیگر به رقابت بپردازند. ناهمگنی منابع به این امر اشاره دارد که برای یک فعالیت تجاری معین، برخی شرکت ها ماهرانه تر از دیگران عمل می کنند.
  2. فرض عدم تحرک منابع: بدین معنی است که برخی از تفاوت های منابع و قابلیت ها ممکن است پایدار باشند، چرا که کسب یا توسعه آن ها برای شرکت ها بسیار پرهزینه است. این فرضیه ثبات منابع می باشد.
ارائه این دو فرضیه با یکدیگر، علت عملکرد بهتر برخی شرکت ها نسبت به سایرین را حتی در یک صنعت مشابه شرح می دهد. اگر شرکتی منابع و قابلیت های با ارزشی داشته باشد که تعداد اندکی از شرکت ها از آن ها برخوردارند و چنانچه تقلید از این منابع و قابلیت ها برای سایرین پر هزینه باشد، آن شرکتی که صاحب این دارایی های ملموس و ناملموس می باشد قادر به کسب مزیت رقابتی پایدار می باشد.

چارچوب VRIO در دیدگاه منبع محور

با استفاده از دیدگاه منبع محور، توسعه مجموعه ای از ابزارهای تحلیل منابع و قابلیت های سازمان و برآورد میزان پتانسیل ایجاد مزیت رقابتی شان، امکان پذیر است. ابزار اولیه برای انجام تحلیل درونی، چارچوب VRIO نامیده می شود. این چارچوب در واقع چهار سوال کلیدی است که می بایست در خصوص منابع و قابلیت های شرکت به منظور شناسایی مزیت های رقابتی بالقوه پرسیده می شود.

ارزشمند بودن (Valuable)

کلیه شرکت ها ترکیبی از منابع و قابلیت ها را دارند. برخی از آنان سبب ایجاد و کمک به کسب مزیت رقابتی می شود در حالی که برخی دیگر چنین خاصیتی را ندارند. در معیار ارزشمند بودن باید به این سوالات پاسخ دهیم:
  1. آیا منابع داخلی سازمان از نظر رقابتی ارزشمند هستند؟
  2. آیا منابع و قابلیت های شرکت قادر به بهره برداری از فرصت های بیرونی شرکت یا خنثی سازی تهدیدات بیرونی هستند؟
اگر پاسخ شرکت به این سوالات مثبت باشد، می توان نتیجه گرفت که منابع و قابلیت ها ارزشمند هستند و می توانند به عنوان قوت های شرکت در نظر گرفته شوند. در غیراین صورت آن منابع و قابلیت ها جزو ضعف های شرکت به حساب می آیند. یک راه برای تشخیص منابع و قابلیت های شرکت، بررسی تاثیر استفاده از آن ها بر هزینه ها و درآمدهای شرکت است. به طور کلی، در دیدگاه منبع محور شرکت هایی که از منابع و قابلیت هایشان برای بهره برداری از فرصت ها یا خنثی کردن تهدیدها استفاده می کنند، افزایش در بازدهی خالص یا کاهش در هزینه های خالص و یا هر دو را مشاهده می کنند. هم چنین مطالعه درباره زنجیره ارزش شرکت می تواند به شناسایی منابع و قابلیت های ارزشمند بالقوه ای که تحت کنترل شرکت است کمک کند. زنجیره ارزش شرکت مجموعه ای از فعالیت های کسب و کار است که شرکت برای توسعه، تولید و فروش محصولات یا خدماتش آن ها را به انجام می رساند. هر مرحله در زنجیره ارزش شرکت مستلزم کاربردی کردن و یکپارچگی منابع و قابلیت های متفاوت است. از آن جا که شرکت ها می توانند زنجیره های ارزش متفاوتی را انتخاب کنند، می توانند مجموعه های متنوعی از منابع و قابلیت ها را انتخاب کنند. برای مثال صنعت نفت را در نظر بگیرید. زنجیره ارزش کسب و کاری که قرار است نفت خام به محصولات مصرفی مانند بنزین و گازوئیل تبدیل شود، شامل اکتشاف نفت خام، حفاری نفت خام، خرید نفت خام، تصفیه نفت خام، فروش محصولات تصفیه شده به توزیع کننده ها، حمل محصولات تصفیه شده و فروش محصولات تصفیه شده به مشتری های نهایی می شوند. شرکت های مختلف، منابع و قابلیت های متفاوتی در صنعت نفت دارند، بنابراین ممکن است انتخاب های متفاوتی را درباره مراحل زنجیره ارزش به عمل آورند. برای مثال اکتشاف نفت خام خیلی گران و مستلزم منابع مالی اساسی است. شرکت های فعال در این حوزه نسبت به شرکت هایی که محصولات تصفیه شده را به مشتری نهایی می فروشند، از منابع و قابلیت های متفاوتی برخوردار هستند. مایکل پورتر مدلی از زنجیره ارزش عمومی را پیشنهاد کرده است. این زنجیره ارزش که در شکل زیر نمایش داده شده است، فعالیت های ایجاد کننده ارزش را به دو مقوله اصلی تقسیم می کند:
  1. فعالیت های اصلی که مستقیما با تولید وتوزیع محصول مرتبط هستند و شامل تدارکات داخلی (خرید، تهیه لیست موجودی و نظایر آن)، تولید، تدارکات خارجی (انبارداری و توزیع)، فروش و بازاریابی و ارائه خدماتپشتیبانی تحویل و ارائه خدمات به مشتری می شود.
  2. فعالیت های پشتیبان که در تحقق فعالیت های اصلی به شرکت یاری می رسانند و شامل زیرساخت ها (برنامه ریزی، امور مالی، خدمات اطلاعاتی و حقوقی)، توسعه تکنولوژی (تحقیقات و توسعه، طراحی محصول)، مدیریت و توسعه منابع انسانی و تامین و پشتیبانی (تدارکات) می شود.

دیدگاه منبع محور

کمیاب بودن (Rarity)

اگر منبع یا قابلیت خاصی توسط شرکت های رقیب بیشماری کنترل شود، بعید است که آن منبع بتواند منشا مزیت رقابتی برای هریک از آن‌ها باشد. منابع و قابلیت های ارزشمند، اما رایج (غیرنادر) منشا برابری رقابتی هستند. دیدگاه منبع محور می‌گوید زمانی که منبع ارزشمند، کمیاب و نادر باشد و در اختیار شرکت های بیشماری نباشد، منشا مزیت رقابتی محسوب می شود. در معیار کمیاب بودن باید به این سوالات پاسخ دهیم:
  1. چه تعداد از رقبا منابعی شبیه منابع سازمان ما در اختیار دارند؟
  2. آیا منبع ما نادر و کمیاب است؟
  3. آیا منابع ما چیزی است که رقبا فاقد آن هستند؟
البته همه منابع و قابلیت های شرکت نباید با ارزش و نادر باشند. در واقع بیشتر شرکت های منبع محور متشکل از منابع و قابلیت های با ارزش اما مشترک هستند. این منابع نمی توانند منشا مزیت رقابتی باشند اما برای به دست آوردن برابری رقابتی ضروری هستند. به طور کلی مادامی که تعداد شرکت های برخوردار از منبع یا قابلیت خاص از تعداد شرکت های مورد نیاز برای ایجاد پویایی های رقابت کامل در یک صنعت کمتر باشد، آن منبع یا قابلیت می تواند نادر و منبع بالقوه مزیت رقابتی درنظر گرفته شود.

تقلیدناپذیر بودن (Inimitable)

منابع سازمانی ارزشمند و نادر تنها در صورتی تبدیل به منشا کسب مزیت رقابتی پایدار می شوند که هزینه کسب و توسعه آن ها برای شرکت های دیگر در مقایسه با شرکت های دارنده بسیار بالا باشد. این نوع از منابع به درستی قابل تقلید نیستند. در معیار تقلیدناپذیری باید به این سوالات پاسخ دهیم:
  1. آیا کسب این منابع توسطسازمان های دیگر مستلزم صرف هزینه های زیاد است؟
  2. آیا تقلید از آن توسط دیگران مشکل است؟
به طور کلی تقلید به دوشیوه صورت می گیرد:
  • کپی برداری مستقیم: شرکت های تقلیدکننده قادرند منابعی را که شرکت دارای مزیت رقابتی از آن ها برخوردار است، مستقیما کپی کنند. بنابراین در صورتی که هزینه این کپی برداری بیش از حد بالا نباشد، مزیت رقابتی موقتی خواهد بود.
  • جانشینی: شرکت های تقلیدکننده قادرند از منبعی جایگزین به جای منبع گران قیمت به منظور کسب مزیت رقابتی استفاده کنند.
تعدادی از محققان دیدگاه منبع محور علت گرانی احتمالی تقلید منابع یا قابلیت ها توسط دیگران را مورد مطالعه قرار داده اند و به چهار منبع گرانی دست یافتند: شرایط تاریخی منحصربه‌فرد وقتی شرکتی به دلیل موقعیت مکانی و شرایط زمانی خاص با هزینه ای کم به منابع دست پیدا می کند، شرکت ها دیگر ممکن است تقلید از منابع را گران بیابند. توانایی شرکت ها برای اکتساب، توسعه و استفاده از منابع اغلب به جایگاه زمانی و مکانی آن ها بستگی دارد. وقتی زمان و تاریخ می گذرد، شرکت های فاقد منابع وابسته به زمان و مکان با مشکل هزینه قابل توجهی در به دست آوردن و توسعه آن ها روبرو می شوند؛ زیرا انجام چنین کاری نیازمند بازگشت به عقب است. شرایط تاریخی منحصر به فرد حداقل به دو شیوه مزیت رقابتی پایدار را به یک شرکت اعطا می کند: شیوه اول وقتی است که شرکت، اولین شرکتی باشد که یک یا چند مزیت پیشگام را ارائه داده است. شیوه دوم تاثیر تاریخچه بر شرکت است که براساس مفهوم وابستگی شکل می گیرد. زمانی که فرایند به مسیر وابسته است که رخدادهای ابتدایی در تکامل فرایند اثرات قابل توجهی روی رخدادهای بعدی داشته باشند. وابستگی مسیر در تکامل مزیت رقابتی نشان می دهد که شرکت در دوره فعلی مزیت رقابتی را برمبنای اکتساب و توسعه منابع در دوره های پیشین به دست آورده است. این مطلب که ارزش آتی منابع خاص چه خواهد بود، اغلب در ابتدای دوره آشکار نیست. شرکت ها به دلیل این عدم قطعیت قادر به کسب یا توسعه این منابع به بهایی کمتر از ارزش واقعی آن ها هستند. شرکت های دیگر که در جستجوی اکتساب یا توسعه این منابع هستند پس از آشکار شدن ارزش واقعی این منابع مجبور به پرداخت ارزش کامل آن ها بیشتر از هزینه های متحمل شده توسط شرکتی می باشند که این منابع را قدری زودتر کسب کرده یا توسعه داده است. ابهام علیت شرکت های تقلیدکننده در بسیاری از موارد ارتباط بین منابع و قابلیت های تحت کنترل سازمان و مزیت رقابتی را درک نمی کنند. به عبارت دیگر ارتباط بین منابع و قابلیت های شرکتی و مزیت رقابتی ممکن است به لحاظ علّی مبهم باشد. پیچیدگی اجتماعی طیف وسیعی از منابع و قابلیت های شرکتی ممکن است به لحاظ اجتماعی پیچیده باشند؛ مثلا روابط میان فردی بین مدیران در شرکت، فرهنگ شرکت و شهرت شرکت میان عرضه کننده ها و مشتری ها را شامل می شوند. توجه داشته باشید که در بیشتر این موارد مشخص کردن نحوه ای که این منابع پیچیده اجتماعی سبب ارزش آفرینی می شوند، امکان پذیر است و ابهام علّی کمی در این زمینه وجود دارد. با این حال، درک بهبود کارایی و اثربخشی ناشی از فرهنگ سازمانی یا روابط میان مدیران ضرورتا به معنای توانایی شرکت های فاقد این ویژگی ها برای درگیرشدن در تلاش های سیستماتیک جهت ایجاد آن ها یا وجود جانشین های کم هزینه نیست. پتنت ها و لیسانس ها پتنت ها می توانند هزینه تقلید را در برخی صنایع مانند صنایع دارویی و شیمیایی افزایش دهد و برای مدتی کپی برداری را محدود می کند.

پشتیبانی سازمان (organization)

سازمان برای تحقق کامل پتانسیل منابع ارزشمند، کمیاب و غیرقابل تقلید باید سازماندهی شود. در معیار پشتیبانی سازمان باید به این سوالات پاسخ دهیم:
  1. آیا سیاست ها و رویه های سازمان منابع ارزشمند، کمیاب و غیرقابل تقلید سازمان را پشتیبانی می کنند؟
  2. آیا سازمان به منظور بهره برداری از منابع و قابلیت هایش به درستی سازماندهی شده است؟
در دیدگاه منبع محور مولفه های بیشماری در خصوص سازماندهی شرکت از جمله ساختار گزارش رسمی، سیستم های کنترل مدیریت رسمی و غیررسمی و سیاست های پاداش دهی به سوال سازماندهی مرتبط هستند. این مولفه ها در ترکیب با منابع و قابلیت های دیگر، شرکت را قادر به تحقق پتانسیل کامل مزیت رقابتی می سازد.

کاربرد چارچوب VRIO

با ارزش نبودن منبع یا قابلیت، شرکت را برای انتخاب یا اجرای استراتژی هایی که از فرصت های محیطی استفاده می کنند یا تهدیدهای محیطی را خنثی می کنند، ناتوان می سازد. این نوع از منابع ضعف به حساب می آیند و شرکت را در موضع ضعف رقابتی قرار می دهند. بهره برداری از منبع یا قابلیت ارزشمند اما فراوان در درک و اجرای استراتژی، برابری رقابتی ایجاد می کند. بهره برداری از این نوع منابع مزیت رقابتی ایجاد نخواهد کرد اما ناتوانی در بهره برداری از آن ها می تواند شرکت را به لحاظ رقابتی در موضع ضعف قرار دهد. در دیدگاه منبع محور، این منابع با ارزش اما غیرنادر به عنوان نقطه قوت سازمانی تلقی می شوند. بهره برداری از منبع یا قابلیتی که ارزشمند و نادر است اما تقلیدپذیر است مزیت رقابتی موقتی تلقی می شود. وقتی شرکت های رقیب این مزیت را مشاهده می کنند قادر به اکتساب یا توسعه منابع موردنیاز برای کسب آن بدون پرداخت هزینه بسیار و از طریق کپی برداری مستقیم یا جانشینی هستند. به این نوع از منابع، می توان قدرت سازمانی یا شایستگی متمایز نام نهاد. بهره برداری از منبع یا قابلیتی که ارزشمند، نادر و تقلیدناپذیر است مزیت رقابتی پایدار ایجاد می کند. تلاش ها برای رقابت با این شرکت ها منجر به مزیت رقابتی یا حتی برابری رقابتی نخواهد شد. دیدگاه منبع محور این نوع از منابع و قابلیت ها را شایستگی های متمایز پایدار می‌نامد. در دیدگاه منبع محور و در چارچوب VRIO عامل پشتیبانی سازمان یک عامل تعدیل کننده است. اگر شرکتی از منبع یا قابلیت با ارزش، کمیاب و تقلیدناپذیر برخوردار باشد اما در سازماندهی خودش برای سودبردن کامل از این منبع شکست بخورد برخی از مزایای رقابتی بالقوه اش می تواند از دست برود. دیدگاه منبع محور 2

سخن آخر

دیدگاه منبع محور به شما کمک می‌کند تا با تمرکز بر منابع و قابلیت‌های درون‌سازمانی‌تان بتوانید مزیت‌های رقابتی پایدار خلق کنید. آیا شما در کسب‌وکار خود از این دیدگاه بهره برده‌اید؟ آیا منابع ارزشمند، نادر و تقلیدناپذیر خود را می‌شناسید؟ لطفاً تجربیات خود را در زمینه خلق مزیت رقابتی از طریق دیدگاه منبع محور با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 212 تاريخ : يکشنبه 23 تير 1398 ساعت: 18:01

شروع یک کسب و کار

شروع یک کسب و کار و چگونگی پی‌ریزی شرکت ایده‌آل خودتان

شروع یک کسب و کار ترکیبی محتاطانه از تصورات و انعطاف‌پذیری است و چگونگی به‌کارگیری این ترکیب تأثیر ماندگاری بر کسب‌ و کار شما خواهد داشت. راه رسیدن به موفقیت برای بسیاری از شرکت‌ها متفاوت است. فرصت‌ها، مشکلات و تغییراتی وجود دارد که برای تبدیل ایده‌های خود به یک کسب‌وکار موفق باید انجام شوند. بااین‌وجود، آنچه بسیاری از کتاب‌های کسب و کار به شما نمی‌گویند این است که مراحل اولیه شروع یک کسب و کار ، ترکیبی محتاطانه از تصورات و انعطاف‌پذیری است. چگونگی پیاده‌سازی این ترکیب تأثیر ماندگاری بر کسب‌وکار شما خواهد داشت. این به دلیل آن است که بسیاری از موفقیت‌های بلندمدت شما در مراحل اولیه شرکتتان نهفته است. فرهنگ، تمایز و تعهد مشتری همه از روزهای ابتدایی کسب‌وکار شما ریشه می‌گیرد و با تغییر نیازها طی زمان راه ‌اندازی استارتاپ تا تبدیل ‌شدن آن به یک سازمان بزرگ‌تر، اطمینان حاصل کردن از وقت گذاشتن و دادن اجازه‌ی انعطاف‌پذیری به خود برای تسریع تولیدات خود، رویکردهای اولیه و مهم کسب‌وکارتان را ایجاد می‌کند. هرچند که کارآفرینان موفق باید به چیزهای زیادی در مراحل اولیه‌ شروع یک کسب و کار بپردازند، ایران مدیر در این مقاله به بخش‌های حیاتی مراحل اولیه شروع یک کسب و کار می‌پردازد.

برای شروع یک کسب و کار اولویت‌های خود را بنویسید

این ممکن است پیش‌پاافتاده به نظر برسد، اما اگر قصد دارید که با اولویت به موفقیت‌های خود برسید، باید مجموعه‌ای از اهداف موردنظر خود را مشخص کنید. چیزهایی که دائماً با شما درگیر هستند و رقابت می‌کنند، هیچ‌وقت به شما اجازه نمی‌دهند که اهداف را در ذهن خود نگه‌دارید. آن‌ها را روی یک برگه بنویسید. اطمینان حاصل کنید که اهداف شما مشخص هستند. عمومیت به کار نمی‌آید. برای هر هدف، باید یک سری اقداماتی داشته باشید که به اعتقاد شما، اگر تکمیل شود، حصول اطمینان از رسیدن به هدف را تضمین می‌کند. در کنار هر اقدام، یک تاریخ تکمیل برنامه‌ریزی شده و نام شخص مسئول را قرار دهید. اقدامات را بر روی تقویم خود به‌صورت (to-dos) قرار دهید و آن‌ها را بعد از تکمیل کردن صفحات گسترده، بررسی کنید. در مورد این‌که فهرست خود را بررسی کنید و تجدیدنظر کنید که بیشتر یاد بگیرید، نگران نباشید. شروع یک کسب و کار و اهداف

چه چیزی شما را منحصربه‌فرد می‌کند؟

برای شروع یک کسب و کار و به‌عنوان یک شرکت جدید علاوه بر یک چیز خوب باید چیز متفاوتی ارائه کنید. درحالی‌که ضروری است محصولی باکیفیت را به بازار بفرستید، در ابتدای ساختن شرکت خود باید از خودتان سؤال کنید که چه چیزی باعث می‌شود که من برجسته شوم؟ واقعیت این است که به‌عنوان یک تجارت نوپا، مشتریان ریسک می‌کنند که از شما خرید کنند. برای اینکه به‌اندازه کافی انگیزه‌ای برای انتخاب یک رقیب قوی‌تر داشته باشید، باید چیزی متفاوت ارائه دهید و این تفاوت باید به‌گونه‌ای باشد که ارزش را به مشتری به میزان قابل‌توجهی نشان دهد. اهمیت در این است که از ابتدا بر ارزش منحصربه‌فرد محصول خود تمرکز کنید و قابلیت‌هایی را ایجاد کنید که این تمایز را افزایش داده و گسترش دهد. بنابراین تنها به خوب بودن توجه نکنید و بر متفاوت بودن نیز تمرکز کنید به‌گونه‌ای که مشتریان برای آن اهمیت قائل شوند.

زیرک بودن از راست گفتن مهم‌تر است

هنگامی‌که در مورد شرکت‌های موفق جهان می‌شنوید، اغلب در مورد چگونگی پایبند بودن بنیان‌گذاران نسبت به تصورات خود و عدم تردید آن‌ها می‌شنوید. آن‌ها به «توپ بلورین» نگاه کرده، آینده شرکت را دیده و روزبه‌روز برای رسیدن به دیدگاه خود تلاش کردند. متأسفانه، این داستان بسیاری از کسب‌وکارهایی است که دیگر وجود ندارد. اگر به بازار و مشتریان گوش ندهید و به توسعه ادامه دهید، احتمالاً موفق نمی‌شوید. اطمینان حاصل کردن از گوش دادن به بازار برای رسیدن به راه‌حل برای موفقیتتان حیاتی بوده و اگر دست به پاسخگویی و تنظیم نزنید، پیشنهادتان خلأ واقعی را در بازار پر نمی‌کند. در کسب‌وکار – به‌ویژه در مراحل اولیه شروع یک کسب و کار- داشتن یک دیدگاه ضروری است. بااین‌حال، انعطاف‌پذیری و استقبال از ایده‌ های کسب و کار جدید راز طول عمر شرکت است.

روی تلاش‌های خود تمرکز کنید

تعداد چیزهایی که روی آن کار می‌کنید را محدود کنید. یک چیز را تمام کنید قبل از این‌که چیز دیگری را شروع کنید. حتی پس از این‌که اولویت‌هایتان را نوشته‌اید، نمی‌توانید به‌طور هم‌زمان روی ۱۷ چیز، کار کنید. اولویت‌های درجه یک را انتخاب کنید و فقط روی آن‌ها تمرکز کنید. بهتر است سه چیز را در خط پایان به‌صورت فشرده بردارید تا این‌که ۳۷ مورد را حرکت دهید تا بخش کوچکی از کار به اتمام برسد.

اولویت‌بندی وظایفی که کسب‌وکار اصلی خود را ایجاد می‌کنند

اول، شما به‌طور واضح نیاز دارید درآمد کسب کنید تا کسب‌وکار پایدار داشته باشید. ما اغلب به صاحبان کسب‌وکار جدید می‌گوییم: «اول، چیزی بفروشید». ثابت کنید که مفهوم، محصول و مدل کسب‌وکار شما کار می‌کند. «شما قصد ندارید برای اولین بار آن را درست کنید»؛ بنابراین، بهترین تلاش خود را ارائه داده و بازخورد را دریافت کنید. تغییرات و پیشرفت را ایجاد کنید.هر بار بهبود دهید. گواهینامه‌ها و رضایت‌نامه‌ها را دریافت کنید، مطالعات موردی را توسعه دهید و برای تجدیدنظر به‌منظور کسب مشتری بیشتر درخواست دهید. بر روی بهبود پیشنهاد‌های محصول و خدمات مشتریان خود تمرکز کنید. این اقدامات به شما بهترین شانس را برای ایجاد یک جریان نقد قابل‌اعتماد می‌دهد.

به مشتریان خود بی اندیشید

همه ما ادعا می‌کنیم که مردم کسب‌وکار شما را می‌سازند. بااین‌حال، در مراحل اولیه شروع یک کسب و کار، نیز می‌توانند آن را بسیار سریع ورشکست کنند. هنگام پیشرفت سریع قطعاً داشتن دیدگاهی از پایان تونل و هدف خود امری طبیعی است؛ اما فرهنگ دارای میراث پایدار است و تصمیمات اشتباه در استخدام رئیسان اولیه می‌تواند سالیان سال تأثیرات خورنده‌ای داشته باشد. تصمیم‌گیری در استخدام رؤسای اولیه تضمین‌کننده‌ی استخدام افرادی است که فرهنگ موردنظر را رفته‌رفته منعکس می‌کنند. این اقدامات در روزهای اول شرکت شما ضروری است، زیرا موج بعدی از کارکنان، فرمان خود را از کارکنان اولیه شما می‌گیرند.

اجرای روندهای ارتباطی با مشتری

در قلب هر شرکت رابطه شما با مشتریانتان قرار می‌گیرد. متمایزکننده‌ها و کیفیت محصولات شما زیربنا هستند، اما اگر مشتری اعتماد به کسب‌وکار شما را از دست بدهد، سریعاً از بین می‌روند. این بیانیه در دوره‌ی ثبت مدل کاری و کاهش هزینه‌های متغیر بیشتر واقعیت دارد. آنچه در مورد مشتریان شما در حال رخ دادن است، کسب‌وکار همه است. شرکت‌هایی که فکر می‌کنند موفقیت یا عدم آن در جذب مشتری به بخش X تعلق می‌گیرد (معمولاً به موفقیت در جذب مشتری یا دیگر بخش‌های ارائه‌ی خدمات گفته می‌شود) مانع موفقیت خود خواهند شد. با سعی و تلاش برای کسب رضایت مشتری و اعتماد و وفاداری مشتریان به برند، می‌توانید تجربه‌های کسب شده را برای توسعه‌ی بازاریابی، محصولات، فروش بیشتر، خدمات و چیزهای دیگر به کار بگیرید.

زمان صرف شده برای آینده را استفاده کنید

درحالی‌که شما بر روی کارهایی تمرکز می‌کنید که امروزه بر کسب‌وکار شما تأثیر می‌گذارند، چشم‌انداز آینده را از دست ندهید. اگر شما موفق هستید و کسب‌وکار شما رشد می‌کند، ممکن است نیاز به استخدام کارمندانی داشته باشید. شما ممکن است نیاز به تلاش‌های بازاریابی اضافی، فضای بزرگ‌تر، تجهیزات تولید یا سرمایه‌گذاری بیشتری داشته باشید. شما ممکن است به کسب مهارت و دانش بیشتر نیاز داشته باشید. صفحه گسترده خود را به اهداف خود برسانید. برخی از اهداف بلندمدت کسب‌وکارتان را شامل شوید. اطمینان حاصل کنید که شما در حال آماده‌سازی برای موفقیت دراز مدت هستید.

به همراه توسعه‌ی شرکت پیشرفت کنید

به یاد داشته باشید که به‌عنوان مدیرعامل شرکت با تغییر شرکت، شما نیز باید تغییر کنید. میزان فعالیت شما در مراحل اولیه‌ی شروع کسب و کار باید با پیشرفت شرکت، پرسنل و مشتریان هماهنگ باشد. همان‌گونه که شرکت شما نیازمند تغییر است شما نیز باید به‌عنوان یک رهبر تغییر کنید. در روزهای اول شروع یک کسب و کار ممکن است وادار شوید در صبح به‌عنوان فروشنده کار کنید، عصر مدیریت محصولات را به عهده بگیرید و غروب به بازاریابی بپردازید؛ اما با توسعه‌ی شرکت به رؤسایی نیاز خواهید داشت که در بخش‌های مختلف بتوانند بدون نظارت مستمر دیدگاه شما را عملی کنند و فرهنگ را تقویت بخشند. حفظ روش کار با توسعه‌ی شرکت از جمعیت ۱۵ نفری به ۱۵۰ نفر نه‌تنها به معنای تلاش کردن فراوان شما است بلکه شیوه‌ای برای عملی کردن روش‌هایی برای تقویت و پیشرفت شرکت شما خواهد بود. با توسعه‌ی شرکت، افراد و ساختارهای مورد نیاز برای موفقیت نیز تغییر خواهند کرد. انعطاف‌پذیری برای رویارویی با این تغییرات و نه‌ فقط عمل کردن به شیوه‌های قبلی خود راز موفقیت شرکت درحال توسعه است.

وظایف جانبی اضافی را انجام دهید

اگر وقت کافی برای تکمیل همه‌چیز در لیست کارهای خود را نداشته باشید، باید وظایفی را که می‌توانید برون‌سپاری کنید. این موارد ممکن است شامل کار اداری یا حسابداری باشد. شاید دیگران بتوانند برخی از تلاش‌های بازاریابی شما را انجام دهند. اینکه آیا ارزش زمان اضافی شما بیش از جبران هزینه پرداخت دیگران برای انجام وظایف است را تعیین کنید. به یاد داشته باشید، ممکن است زمان زیادی برای حرفه‌ای به‌منظور انجام این وظایف صرف شود و شما را مجبور به انجام اقداماتی کند که کسب‌وکار شما را به سمت جلو حرکت دهد. شروع یک کسب‌ و کار جدید موفقیت‌آمیز به معنی غلبه بر بسیاری از وظایف رقابتی است، اما اگر شما توصیه‌های بالا را دنبال کرده باشید، شما باید قادر به انتخاب مؤثر بیشتر از زمان و تلاش خود باشید. هیچ استراتژی طلایی برای شروع یک کسب ‌و کار موفق وجود ندارد. بااین‌وجود به‌ندرت می‌توان کسب‌وکاری را یافت که مجزا نباشد یا برخلاف نیازهای بازار عمل کند و به موفقیت نرسد. وقتی را صرف تشکیل گروهی مناسب کنید و به ارائه‌ی خدمات ویژه و پاسخگویی به نیاز مشتری بپردازید تا با موفقیت متوالی روبرو شوید. شما برای شروع یک کسب و کار از موارد بالا برای رسیدن به موفقیت استفاده می‌کنید؟ علاوه بر موارد بالا پیشنهاد دیگری در این زمینه دارید؟ لطفاً نظرات خود را با ما و کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 205 تاريخ : يکشنبه 23 تير 1398 ساعت: 17:19

تقویت یادگیری

تقویت یادگیری: چگونه از دانسته‌هایمان استفاده عملی کنیم تا زنبور بی عسل نباشیم

تقویت یادگیری و عمل به دانسته‌ها شاید یکی از آرزوهای تقریباً دست نیافتنی هر دانشجو یا هنرآموزی است. هرساله تعدادی زیادی سمینار و همایش در سرتاسر کشور برگزار می‌شود که با هدف افزایش مهارت مدیران، تقویت یادگیری و بهبود بهره‌وری آن‌ها، تبلیغات گسترده‌ای انجام می‌دهند. از برخی از دوره که بگذر‌یم، اکثر این همایش‌ها دارای کیفیت بالا و طرح درس منطقی و علمی هستند اما خروجی آن‌ها، آن‌قدرها هم مطلوب نیست. مدیران بسیاری را می‌شناسم که برایشان شرکت در این همایش‌ها یا خواندن کتب و مقالات مرتبط، صرفاً تبدیل به اعتیاد شده است و از دل این دوره‌ها و همایش‌های رنگارنگ و متنوع، تغییری در رفتار آن‌ها ایجاد نشده است. این دوره‌ها دانش نظری آن‌ها را افزایش داده است اما تغییری در رفتارشان ایجاد نکرده‌اند و یادگیری تقویت نشده است. ایران مدیر در این مقاله به بررسی عارضه یادگیری بدون عمل می‌پردازد و توصیه‌های کاربردی از زبان یکی از بزرگ‌ترین نظریه‌پردازان مدیریت و رهبری؛ آقای کنت بلانچارد برای تقویت یادگیری بیان می‌کند. عمل به این توصیه‌ها، فاصله میان دانستن و انجام دادن را برای شما به صفر می‌رساند و منجر به تقویت یادگیری می‌شود. تقویت یادگیری با کنت بلانچارد هر روز به دنبال کتب و دوره‌های جدیدی هستیم تا دانش ما را افزایش دهند، نگرش ما را متحول کنند و با تقویت یادگیری در زندگی ما تفاوت‌های چشم‌گیری ایجاد نمایند؛ اما به عقب که برمی‌گردیم از میان تمامی اهداف بالا، تنها شرکت در سمینارها، همایش‌ها، دوره‌ها و خواندن کتب مختلف با موضوعاتی مشابه محقق شده است و خبری از تغییر به‌صورت عملی و ملموس در رفتارمان نیست. معمولاً مفاهیم بسیاری وجود دارد که مایلیم بر آن‌ها مسلط شویم و به‌عنوان مدیر از آن‌ها در کار و حرفه خود استفاده کنیم. اهمیت مدیریت زمان، توسعه فردی، فنون ارتباطات و درنهایت دوره MBA که به‌تازگی تمام‌شده اما تغییری در کسب‌وکارمان بر جای نداشته است. در مورد موفقیت و توسعه فردی، در میان دوستان و همکاران، حتماً فردی را می‌شناسید که به خوره چنین کتبی تبدیل‌شده است. از آنتونی رابینی گرفته تا برایان ترسی و اگر کمی درون‌مایه‌های عرفانی داشته باشد احتمالاً مجموعه کتب وین دایر را خریداری کرده و خوانده؛ اما جز آشنایی کلی چیز دیگری عایدش نشده است. این افراد کم‌کم به این نتیجه می‌رسند که ذات این کتب مشکل دارد یا اینکه این کتب برای عمل در محیط ایران نگارش نشده است. جمله بسیار معروفی وجود دارد با این عنوان که دانش قدرت است. پس هرچه بیش‌تر بیاموزیم قدرتمندتر خواهیم شد اما افراد بسیاری را می‌بینیم که سال‌ها درگیر یادگیری هستند و نه قدرتی دارند و نه شوکتی، این افراد صرفاً به گردآوری جزوه و کتاب مشغول هستند و خبری از آموختن نیست. از طرفی در ادبیات خودمان و در گفتار بزرگان، دانستن بدون عمل، رفتاری نکوهیده است.
دانای بی‌عمل به زنبور بی عسل تشبیه شده است و در کل همه از بد و نکوهیده بودن این رفتار آگاهی داریم؛ اما چرا میان دانستن و انجام دادن فاصله است؟
به نظر می‌آید که یک جای کار شدیداً می‌لنگد، قضایایی که در بالا مطرح شد، چند سال پیش ذهن یکی از اندیشمندان بزرگ مدیریت و رهبری، آقای کنت بلانچارد را به خود مشغول کرد. سؤال اصلی و اساسی این بود که چرا میان آموخته‌های افراد با کارهایی که انجام می‌دهند فاصله است؟ به عبارتی چرا افراد چیزهایی که یاد می‌گیرند را در عمل پیاده نمی‌کنند؟ و چه اصولی منجر به تقویت یادگیری می‌گردد؟ ایشان به ۳ دلیل اصلی به وجود آورنده این عارضه پی بردند. در اینجا این سه دلیل که چرا یادگیری اتفاق نمی‌افتد به همراه راهکار مرتبط با آن بیان می‌گردد. این ۳ دلیل حاصل مطالعات و مصاحبه‌های ایشان با افراد موفق و مدیران خبره است. پس آن‌ها را جدی بگیرید! تقویت یادگیری با کتب زیاد  

مانع اول در تقویت یادگیری: اضافه‌بار اطلاعات

تقویت یادگیری و اضافه بار اطلاعات اولین دلیلی که دانسته‌ها عملی نمی‌شوند و یادگیری ما در عمل ظاهر نمی‌شود. قرارگیری در تله اضافه‌بار اطلاعات است. این دلیل به زبانی ساده به معنای مدفون کردن خودمان در کوهی از اطلاعات بسیار ارزشمند هست. توجه داشته باشید که در جمله بیان شد: اطلاعات ارزشمند و نه اطلاعات کم‌اهمیت. یعنی گیر انداختن خودمان در کوهی از اطلاعات هر چند مفید، هر چند ارزشمند و هر چند کمیاب منجر به یادگیری نمی‌شود و همچون مانع برای ما عمل می‌کند. تقویت یادگیری و یادگیری مهارتهای مختلف یادگیری مهارت‌های مختلف برای مثال، مهارت مذاکره، تنها به‌صرف شرکت در یک دوره یا خواندن یک کتاب یا شنیدن یک سخنرانی، برای اکثر مدیران، چیزی کم هیجان و پیش‌پاافتاده است. وقتی صحبت از اثربخشی و آموختن مهارت جدیدی می‌شود، برای مثال مهارت مذاکره، در ذهن تمامی مدیران چنین نجواهایی شنیده می‌شود که مگر می‌شود مهارت بسیار مهمی همچون مهارت مذاکره را تنها با شرکت در یک دوره آموخت؟ چنین عملی غیرممکن است و اولین راهکار ما، ثبت‌نام در انبوهی از کلاس‌ها و گردآوری تعداد بسیاری از کتب مذاکره به زبان‌های فارسی و انگلیسی و ادامه این روند (آوار کردن اطلاعات بر خودمان) است. نتیجه کار مشخص است: گیرکردن در حجم زیادی از اطلاعات و داده‌هایی که بدن پردازش و یادگیری کامل آن‌ها، هیچ فایده‌ای ندارند و نه‌تنها منجر به تقویت یادگیری نمی‌شوند بلکه یادگیری را هم مختل می‌کنند. از طرف دیگر و بر طبق یافته‌های روانشناسان یادگیری، انسان برای به خاطر سپاری مطلبی به حافظه بلندمدت خویش نیاز به تکرار مداوم آن مطلب دارد. شرکت در کلاس‌های مختلف بدون یادگیری کامل مطالب اولیه، تأثیر خاصی بر روی شما جز گرفتن مدرک آن دوره و قاب گرفتن آن ندارد.

راهکار جهت تقویت یادگیری: به کار بستن فلسفه کمتر بیشتر

تقویت یادگیری و راهکار افراد معمولاً بخش اندکی ازآنچه فقط یک‌بار خوانده‌اند یا یک‌بار شنیده‌اند را به خاطر می‌سپارند و هیچ فرمول معجزه‌آسایی در این میان وجود ندارد؛ بنابراین به‌جای اینکه به دنبال کتب بیشتری باشید، باید کتب اندکی را چندین و چند بار بخوانید و بر آن به‌صورت کامل مسلط شوید. به چنین کاری کاربست «فلسفه کمتر بیشتر» می‌گوییم. این کار یعنی کمتر به گردآوری کوهی از اطلاعات بپردازیم و بیشتر بر حجم اندکی از اطلاعات متمرکز شویم. بنابراین باید «کمتر بیشتر» و «بیشتر کمتر» بخوانیم؛ به عبارتی بیشتر وقتمان را صرف مطالب اندک کنیم و از پرخوانی و غرق شدن در حجم بالایی از کتب، دوره‌ها و همایش‌ها خودداری کنیم. در این صورت تقویت یادگیری برای ما روی خواهد داد؛ آنهم به شکلی معجزه آسا مدیران و کارشناسان به‌محض آنکه بر مفاهیم مسلط شدند، بهتر می‌توانند از آن مطالب در ساخت مفاهیم جدید استفاده کنند و در نوآوری‌هایشان از آن‌ها بهره ببرند. یکی از روش‌هایی که می‌توان برای تعمق بخشیدن و تقویت یادگیری خود از آن استفاده کنیم. یادگیری به شیوه لایتنر است که در ایران بانام روش G5 شناخته می‌شود. بر طبق روش فوق‌الذکر برای آنکه مفهومی از حافظه کوتاه‌مدت به حافظه بلندمدت ما منتقل شود، باید به‌صورت منظم و در فواصل معین مورد بازخوانی قرار گیرد. بر طبق روش لایتنر، مطالب باید یک روز بعد از مطالعه، دو روز بعد از مطالعه، ۴ روز بعد از مطالعه، ۸ روز بعد از مطالعه و درنهایت ۱۶ روز بعد از مطالعه اولیه مرور شوند. در انجام چنین کاری خلاصه‌نویسی‌ها و نکته برداری‌ها بسیار به شما کمک می‌کنند. به یاد داشته باشید که این روش روشی جهانی و آزموده شده‌ای است که می‌توان به آن اعتماد نمود.

مانع دوم در تقویت یادگیری: فیلتر منفی اطلاعات

تقویت یادگیری وفیلتر منفی اطلاعات نکته بسیار مهمی که در اینجا وجود دارد آن است که ذهن ما مفاهیم تهدیدکننده، آزاردهنده و منزجرکننده را ازنظر ادراکی نادیده می‌گیرد و به آن‌ها انرژی شناختی تخصیص نمی‌دهد. برای مثال بسیاری از افراد ممکن است نسبت به سخنان سخنرانی که از طیف سیاسی موردعلاقه آنان نیست دوری کنند یا از آن متنفر باشند. هرچند که سخنرانی وی در مورد بدیهیات بوده و منطقاً درست باشد اما ذهنیت منفی به ما اجازه‌ گوش دادن نمی دهد. از طرفی دید منفی به خودمان هم می‌تواند چنین وضعیتی ایجاد کند. فردی که نسبت به خود دیدی منفی دارد و همواره از کودکی با این ایده بزرگ‌شده که نمی‌تواند در جلوی جمع چند کلمه صحبت کند (بی‌عرضه است)، هیچ‌گاه به ذهن خود تصور سخنرانی در میان یک جمع ۵۰۰ نفرِ را راه نمی‌دهد. ازنظر او چنین کاری غیرممکن است. حال اگر این فرد، با چنین ساختار ذهنی، به ده‌ها و شاید صدها سمینار سخنرانی برود، بدون تغییر این ذهنیت، نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. شک و تردید به خود باعث می‌شود که تمامی اطلاعات را، از کتاب گرفته تا همایش و سمینار و حتی مکالمات روزانه را با ذهنیتی مردد، بسته، قضاوتی و عیب جو، آشفته و مضطرب فیلتر کنیم که همه ی این‌ها ما را به تفکر منفی و جلوگیری از یادگیری و کاربست ایده‌هایمان سوق می‌دهد. تفکر منفی باعث می‌شود: • فقط جز بسیار کوچکی ازآنچه می‌شنویم را به کار ببندیم. • فقط به درصد بسیار کمی ازآنچه که لیاقت دست‌یابی به آن راداریم دست پیدا کنیم.

راهکار جهت تقویت یادگیری: گوش دادن با ذهنیتی مثبت

تقویت یادگیری و گوش دادن تغییر ذهنیت منفی به ذهنیتی مثبت امری نیست که به‌صورت یک‌شبه اتفاق بیفتد. این عمل در طول زمان و با صرف وقت و انرژی تحقق می‌یابد. یکی از مهارت‌هایی که به افراد کمک می‌کند تا به این ذهنیت منفی غلبه کنند، تسلط بر مهارت گوش دادن است. افراد باید به کمک مهارت گوش دادن، ذهنیت‌ها و پیش‌داوری‌های خود را کنار گذارند و سعی کنند تا به دنبال نکات مثبت در مطالب جدیدی که با آن روبه‌رو می‌شوند باشند. این ذهنیت را ذهنیت چراغ سبز می‌نامیم. ذهنیت چراغ سبز به بیانی ساده به این معناست که در دشتی پر از گل، به دنبال دیدن خار و خاشاک نباشیم؛ در میان انبوهی از اطلاعات مفید و سازنده تنها به دنبال نکات منفی و جنبه‌های تاریک نباشیم. گوش دادن مهارتی آموختنی است که برای زندگی در دنیای امروز بسیار ضروری است. بدون مهارت گوش دادن مؤثر افراد نمی‌توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند و بنابراین نمی‌توانند سهمی در دانش آن‌ها داشته باشند. تقویت یادگیری و مهارت گوش دادن برخی از زیر مهارت‌های گوش دادن عبارت است از: ۱٫ سعی کنید در یک‌زمان تنها به صحبت یک نفر توجه کنید. مواردی نظیر گوش دادن همراه با جزوه‌نویسی یا گوش دادن درحالی‌که با گوشی موبایل در حال کار هستیم، گوش دادن محسوب نمی‌شود. ۲٫ هر جا قضاوت تند و آشکاری بعد از شنیدن حرف‌های گوینده در سر پروراندید، آن را با گوینده در میان بگذارید و نظر او را جویا شوید. از این‌که خود به قضاوت‌هایتان اعتبار ببخشید جدا خودداری کنید. ۳٫ توجه خود به فرد گوینده را در سطح ظاهر مثل تکان دادن سر یا برقراری ارتباط چشمی حفظ کنید اما وجود حاضرغایب نباشید و علاوه بر ظاهر، در باطن هم به گوینده توجه کنید و ذهنتان در جای دیگری نباشد. همچنین می‌توانید از تکان سر، اخم و … براي انتقال احساس خود به‌طرف مقابل استفاده کنید. ۴٫ گوشش دادن به همراه تسلط بر زبان بدن، می‌تواند اثربخشی بیشتری داشته باشد. حتماً زبان بدن و مهارت‌های مرتبط با آن را فرابگیرید. ۵٫ من و شما ذهن خوان یا پیشگو نیستیم؛ بنابراین از قضاوت و ذهن‌خوانی پیش از آنکه فرد شروع به حرف زدن کند خودداری کنید. به فرد گوینده اجازه دهید تا کل مطالب خود را بیان کند و آنگاه به ارزیابی کلی مطالب بپردازید. ۶٫ معمولاً برخی از افراد به‌جای گوش دادن، سعی می‌کنند تا پاسخ خود به‌طرف مقابل را آماده کنند و در کسری از ثانیه بعد از پایان سخنان وی، به‌صورت رگباری پاسخ خود را به سمع و نظر مخاطب برسانند. چنین کاری غلط محض است. به یاد داشته باشید که هدف شما از شنیدن ارائه پاسخ نیست، بلکه فهم بیشتر موضوع و مخاطبتان است. ۷٫ معمولاً برخی از سخنرانان و مدرسان عادت دارند تا در حین تدریس، بر روی صحنه راه بروند و برای جلب‌توجه بیشتر برخی حرکات مثل افزایش ناگهانی تن صدا یا تغییر ناگهانی جهت دستان را انجام دهند. مواظب باشید که چنین حرکاتی توجه شما را از محتوای سخنان گوینده منحرف نسازد. به یاد داشته باشید که شما برای یادگیری این حرکات به سمینار نمی‌روید؛ هدف شما یادگیری محتوای سمینار است! ۸٫ برخی از افراد به دنبال شنیدن مواردی هستند که انتظار آن را دارند و نه چیزهایی که واقعاً گفته می‌شود. اگر به دنبال شنیدن انتظارات خود باشید، چیزی جز انتظارات خود را نخواهید شنید و به عبارتی شما بخش اعظمی از مطالب را از دست خواهید داد.

مانع سوم در تقویت یادگیری: فقدان پیگیری

بعدازآنکه مفهومی را به‌درستی آموختید و از فیلتر ذهنی خویش به‌درستی خارج ساختید، نوبت به مورد سوم می‌رسد. بر طبق این مورد، یادگیری و انجام درست یک کار نیازمند تمرین بسیار دارد. افراد بعد از تسلط بر مطالب باید خود به تمرین عملی موارد آموخته‌شده بپردازند. در این صورت است که می‌توان به‌درستی دانسته‌ها را تبدیل به عمل نمود. بر طبق این اصل، اگر شما بعد از تمرین مطلبی، از چگونگی آن بازخورد بگیرید و دوباره این کار را انجام دهید، آنگاه تمرین شما تمرینی مؤثر و مفید بود است. برای مثال یادگیری ساز جدیدی را در نظر بگیرید. اگر حرف و سخنان استادتان را به‌درستی گوش دهید و بدون فیلتر منفی و اضافه کردن بار زیاد اطلاعات، شروع به تمرین ساز کنید، ممکن است به ظن خود بهترین یادگیری و اجرا را به دست آورده باشید؛ اما در عمل استاد شما بعد از نواختن ساز توسط شما، تعدادی نکته به شما می‌گوید که باید رعایت کنید، برای مثال رعایت فواصل زمانی یا نحوه صحیح در دست گرفتن ساز. با اعمال نکات و بازخوردهای استاد و انجام مداوم این چرخه، شما به نوازنده‌ای چیره‌دست تبدیل می‌شوید. تمامی این‌ها منوط به تکرار توأم با بازخورد است. به یاد داشته باشید که تمرین باعث کامل و عالی شدن نمی‌شود، این تمرین کامل و همراه با بازخورد است که باعث تعالی و یادگیری کامل شما می‌گردد.

راهکار جهت تقویت یادگیری: پیگیری و ارائه ساختار مناسب

همان‌طور که در بالا مطرح شد، یادگیری یک مهارت بدون انجام توأم با بازخورد آن ممکن نیست. یکی از بهترین روش‌ها برای یادگیری و تعمق یادگیری مطلبی، یاددادن آن مطلب به فرد دیگری است. مطلبی را به فرد دیگری آموزش دهید تا از اینکه چه میزان یادگیری شما بهبود پیدا می‌کند، شگفت‌زده شود. تقویت یادگیری و آموزش از این روش می‌توان در سازمان‌ها استفاده کرد. برای مثال بعد از شرکت در همایش بهره‌وری، هر مدیری به مدت ۳۰ دقیقه در هفته، موارد آموخته‌شده در سازمان را با دیگران به اشتراک گذارد و از آن‌ها بازخورد بگیرد. چنین کاری نه‌تنها یادگیری را بهبود می‌بخشد بلکه منجر به بروز ایده‌ها و چکش‌کاری بهتر آن‌ها می‌شود. همچنین مربیگری و وجود افرادی که در سازمان‌ها برای پیگیری مطالب تازه آموخته‌شده وارد می‌شوند و به افراد و مدیران بازخورد می‌دهند، می‌تواند معجزه کند.

نتیجه‌گیری

معمولاً افراد زیادی از وجود فاصله میان آموخته‌هایشان و عمل با آن‌ها شکایت دارند. به عبارتی میان دانستن و انجام دادن فاصله وجود دارد. در فرهنگ فارسی نیز وجود فاصله بین دانایی و عمل امری نکوهیده است. در این مقاله از زبان یکی از بزرگ‌ترین نظریه‌پردازان مدیریت و رهبری، کنت بلانچارد، ۳ اصل بسیار مهم و اساسی مطرح شد که در صورت عمل به آن‌ها می‌توان چنین شکافی را از بین برد و آموخته‌ها را عملی نمود. اگر شما هم تجارب این‌چنینی همچون نتیجه نگرفتن از خواندن کتاب در زمینه‌های مختلف همچون موفقیت یا مدریت را دارید یا سالانه در همایش‌ها و سمینارهای بسیاری بدون کسب نتیجه کاربردی و عملی شرکت می‌کنید، این مقاله می‌تواند به شما کمک کند. لطفاً اگر در این زمینه تجربه یا ایده‌ای دارید، با ما و کاربران ایران مدیر در میان بگذارید.
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 186 تاريخ : شنبه 22 تير 1398 ساعت: 18:39

اشتباهات مالی

اشتباهات مالی احمقانه‌ای که افراد در سنین جوانی مرتکب می‌شوند

اشتباهات مالی در جوانی مثل کندن چاهی است که شما را در میانسالی در قعر خود گرفتار خود خواهد کرد. واقعیت این است که اگر شما هم مانند بسیاری از ایرانی‌های ۳۰ ساله زندگی کرده باشید، احتمال دهه ۲۰ سالگی خود را صرف به پایان رساندن دانشگاه، یافتن اولین شغل واقعی‌تان، انجام بعضی ریسک‌ها، برقراری رابطه عاشقانه و اگر خوش‌شانس بوده باشید کمی هم تفریح کرده‌اید. با پرداختن بیش‌ازحد به کار و زندگی، بر زمان حال متمرکز می‌شوید و این باعث می‌شود اهداف مالی بزرگ‌تر را کنار بگذارید. همین مسئله باعث می‌شود که درآینده مجبور به تقلا و تلاش بیشتری برای ساختن یک زندگی خوب از نظر مالی باشید. ایران مدیر به شما پیشنهاد می‌کند تا با خواندن این مقاله از ۱۰ اشتباه مالی مهلک اجتناب کنید و به‌این‌ترتیب در سن ۴۰ سالگی و بعدازآن آزادی مالی خود را تضمین کنید.

۱٫ داشتن بدهی‌های بیش‌ازحد کارت اعتباری

وقتی شما تنها به کمی کمک اضافی نیاز دارید تا بتوانید پرداخت خود را عقب بیاندازید، کارت‌های اعتباری می‌توانند راه‌حل خوبی به نظر برسند. کارت‌های اعتباری می‌تواند ابزار مفیدی برای کمک به شما در ایجاد اعتبار و کسب امتیاز یا پاداش باشند یا به شما امکان خریدهای آنلاین را بدهند؛ اما شرکت‌های کارت اعتباری از اشتباهات مالی گنگ شما، یعنی خرید ضرر و چیزهایی که واقعاً به آن‌ها نیاز ندارید، کسب درآمد می‌کنند. کارت‌های اعتباری به خاطر هزینه‌ها، نرخ‌های بهره و قوانین پنهان قراردادهایشان بدنام هستند و وقتی دچار مشکلات شدید، رها شدن از آن برایتان بسیار مشکل خواهد بود. سعی کنید در جوانی خود هیچ‌گاه به این اشتباهات مالی تن ندهید.

۲٫ نداشتن تنوع درآمدی

اکثر ما با اشتغال مانند یک رابطه رفتار می‌کنیم. ما به یک شغل واحد یا یک کارفرمای واحد در یک‌زمان متعهدیم. ما همه زمان و تلاش خود را صرف شغل ثابت خود می‌کنیم؛ اما زمانی که بحث پول‌سازی به میان می‌آید، داشتن تنوع درآمدی در کنار شغل ثابت چیز خوبی است! درصورتی‌که اتفاقی بیفتد و از کار اولیه خود خارج شوید، این تنوع درآمدی از شما پشتیبانی خواهد کرد. می‌توانید به آن به‌عنوان شانسی برای گسترش منافع خود یا کشف حوزه‌های مختلف فکر کنید. راه‌های بسیاری برای ایجاد یک شغل دوم یا فرصت پول‌سازی جانبی وجود دارد. داشتن بیش از یک منبع درآمد به معنای پول بیشتر برای سرمایه‌گذاری و پس‌انداز برای پروژه‌های آینده است.

۳٫ نداشتن یک طرح مالی زمانی برای آغاز زندگی مشترک

یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتی که می‌توانید مرتکب شوید نداشتن یک بحث صادقانه و باز در مورد مسائل مالی، بودجه، بدهی‌ها و عادت‌های خرج، قبل از غرق شدن در مسائل زندگی و یکی کردن زندگی‌ها با شریک آینده‌تان است. ممکن است از داشتن این گفتگو احساس ناخوشایندی داشته باشید، اما مهم است که بدانید چه زمانی و در چه موقعیت مالی‌ قرار دارید و چه عادات مالی متفاوتی دارید.

۴٫ کنار گذاشتن برنامه‌ریزی برای زمان بازنشستگی

ممکن است تمرکز بر دوران بازنشستگی وقتی‌که زمان بسیاری تا آن باقی‌مانده است سخت باشد، اما دهه سوم و چهارم زندگی شما بهترین زمان جهت لانه‌سازی برای تخم‌مرغ در حال رشدتان است. هرچه زودتر شروع به پس‌انداز پول کنید، زمان بیشتری برای استفاده از مزایای فوق‌العاده آن خواهید داشت: این قوی‌ترین راه برای کار کردن پولتان برای شماست. این را در نظر بگیرید: اگر بین سنین ۲۵ تا ۳۵ سالگی خود سالانه ۲ میلیون تومان سرمایه‌گذاری کنید، با ۲۰ درصد بهره در سال، این سرمایه‌گذاری ۲۰ میلیون تومانی تا سن ۶۵ سالگی‌تان حدود ۵ میلیارد تومان خواهد بود. بد نیست! درست است؟

۵٫ اشتباهات مالی در هزینه مسکن

ممکن است تصور کنید زندگی در یک آپارتمان لوکس چقدر عالی خواهد بود؛ یا این‌که زندگی در یک محله مد روز و مدرن چه احساس شگفت‌انگیزی خواهد داشت؛ اما این‌یکی از اشتباهات مالی مهلک است. گرفتار این دام نشوید. این کار می‌تواند بسیاری از پولی که می‌توانید درجاهای دیگر سرمایه‌گذاری کنید و به‌طور مداوم به مخارج خود بپردازید را از بین ببرد.

۶٫ عدم برنامه‌ریزی برای شرایط بد

در حال حاضر ممکن است احساس شکست‌ناپذیری داشته باشید؛ اما در بعضی موارد ممکن است بیمار شوید یا صدمه ببینید. اکثر مردم پس‌انداز کافی برای پوشش مخارج این ماه‌ها یا سال‌هایی که قادر به کار و کسب درآمد نیستند، ندارند و این‌یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات مالی آنان در سنین جوانی است.

۷٫ نداشتن بیمه عمر درحالی‌که ارزان است

درنهایت همه ما مرگ را تجربه خواهیم کرد؛ اما یک قاعده مهم را در نظر داشته باشید: هرچه در زمان خریداری یک بیمه‌نامه عمر، جوان‌تر باشید، پول کمتری می‌پردازید. هرچه سالم‌تر باشید، دریافت پوشش، ارزان‌تر و آسان‌تر خواهد بود. پس در زودترین زمانی که می‌توانید، وارد این مسیر شوید. کمی احتیاط بعدها به شما آرامش خاطر می‌دهد. شما خواهید دانست که افرادی که دوستشان دارید حتی در بدترین شرایط در امنیت خواهند بود.

۸٫ پس‌انداز بیش‌ازحد پول برای هزینه‌های آینده

اشتباهات مالی ناشی از پس انداز بیش از حد پول درحالی‌که سعی می‌کنید پول زیادی در حساب‌های بازنشستگی خود پس‌انداز کنید، فراموش نکنید که برای سایر هزینه‌های بزرگ آینده پول کنار بگذارید. بعضی روزها ممکن است بخواهید یک خانه داشته باشید، یک ماشین جدید بخرید، یک سفر دور دنیا داشته باشید یا کودکان خود را به دانشگاه بفرستید. این اهداف کلی برچسب‌های قیمتی بالایی دارند که برای تأمین آن نیاز به پول دارید و اگر همه سرمایه خود را صرف پس‌انداز در حساب‌های بازنشستگی کنید نمی‌توانید به شکلی دلخواه زندگی کنید.

۹٫ اشتباهات مالی ناشی از ولخرجی برای بچه‌ها

در بعضی از نقاط زندگی‌تان ممکن است دل‌بستگی‌هایی داشته باشید که باعث شادی شما می‌شوند: افرادی که برای اطمینان از امنیت و شادی آن‌ها تقریباً هر کاری انجام می‌دهید. برای بسیاری از مردم این مسئله مساوی است با دادن تقریباً بهترین نوع از هر چیز، از بهترین مبلمان خواب تا بهترین برندهای لباس، به آن‌ها. قبل از اینکه پول خود را به خاطر اسباب‌بازی‌ها، وسایل و لوازم جانبی کودک بر باد دهید، هزینه‌های خود را بررسی کنید. آیا کودک تندرست شما واقعاً به یک کالسکه فانتزی نیازدارد؟ پس‌انداز پول در صندوق سرمایه‌گذاری یا حساب پس‌انداز بهتر است یا پرداخت بدهی‌ها؟ اجازه ندهید احساساتتان خرید برای کودکتان یا خودتان را کنترل کند.

۱۰٫ داشتن انتظار یک زندگی فراتر از دسترس

مهم نیست سنتان چقدر باشد، طمع برای همه‌چیزهای جدید خوبی که به نظر می‌رسد دیگران دارند آسان است. هیچ‌گاه سعی نکنید از استانداردهای شخص دیگری که برای شما امکان‌پذیر نیست پیروی کنید. انتظار زندگی در همان سطحی که والدینتان در آن زندگی می‌کنند یک دام دیگر است. به یاد داشته باشید که والدین شما (خوشبختانه) ده‌ها سال برای جمع‌آوری ثروت خود زمان صرف کرده‌اند. شما هم اگر انتظارات خود را بررسی کنید و بیش‌ازحد ولخرجی نکنید، می‌توانید مثل آن‌ها ثروتمند شوید.

سخن آخر

اشتباهات مالی که در سنین جوانی رخ می‌دهند منشا بسیاری از مشکلات و مسائل در سنین میان‌سالی و کهن‌سالی هستند. با پرهیز از این ده اشتباه مهلک می‌توانید آینده مالی خود را تضمین کنید. شما کدام‌یک از این اشتباهات را در جوانی خود مرتکب شده‌اید؟ این اشتباهات چه تبعاتی در زندگی شما داشته‌اند؟ لطفاً تجربیات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 199 تاريخ : سه شنبه 18 تير 1398 ساعت: 18:17

مدیریت بحران کسب و کار

مدیریت بحران کسب و کار با در نظر گرفتن حفظ اعتماد مشتریان

مدیریت بحران کسب و کار آسان نیست، عناصر کلیدی وجود دارند که هر صاحب کسب‌ و کار باید در هنگام تشکیل و برقراری ارتباط درک کند. اگر بخواهیم یک تعریف کلی از بحران داشته باشیم می‌توانیم آن‌ را این‌گونه تعریف کنیم: یک رویداد داخلی یا خارجی و یا مجموعه‌ای از وقایع است که تأثیرات منفی بر روی شرکت و اعضای آن می‌گذارد. انواع بحران ‌هایی که می‌توانند بر روی تداوم کسب ‌وکار ها تأثیر داشته باشند، بحران‌هایی مانند تغییرات اجتماعی و اقتصادی، جنایت‌هایی علیه شرکت، مشارکت‌های دولتی یا قانونی، چالش‌های پرسنلی و کاری، مسائل امنیتی محصول، حملات سایبری و همچنین عوامل بسیار زیاد دیگری هستند که می‌توانند تأثیرات مخربی بر روی شرکت به وجود بیاورند. ازآنجاکه بحران‌ ها در کسب‌ و کار های مختلف، متفاوت هستند، یک رویکرد واحد برای مدیریت بحران کسب و کار در تمام حالت‌ها وجود ندارد. ایران مدیر برخی از استراتژی‌های بلندمدت و کوتاه‌مدت را برای مدیریت بحران کسب و کار ارائه می‌دهد.

۱٫ بهترین زمانی که باید با بحران مقابله کرد، قبل از اتفاق افتادن آن است

مدیریت بحران کسب و کار 1 این دقیقاً همانند زمانی است که حضرت نوح قبل از شروع باران، ساخت کشتی را شروع کرد. صاحبان کسب‌ و کار ها قبل از اینکه دچار اشتباه و یا بحران شوند، باید چاره‌اندیشی‌هایی در شرکت خود در دست داشته باشند.

۲٫ بهترین شرکت‌ها برای بحران ‌هایی که هنوز اتفاق نیفتاده است برنامه‌ریزی می‌کنند

این گفته بسیار واضح به نظر می‌رسد، اما این برنامه‌ریزی‌ها، سناریویی پیچیده‌تر از برنامه‌های عادی سازمان دارند. رهبرانی که این کارها را بهتر انجام می‌دهند، برای هر اتفاق بد و غیرمنتظره‌ای آمادگی دارند.

۳٫ بحران ‌ها اجتناب‌ناپذیر هستند

شما باید درک کنید که بحران ‌ها برای شرکت شما هم اتفاق خواهد افتاد، فقط زمان و چگونگی اتفاق افتادن آن‌ها متفاوت خواهد بود، درهرصورت شما باید آماده باشید و به بهترین نحو به مدیریت بحران کسب و کار بپردازید.

۴٫ هرچقدر که برنامه‌ریزی کرده باشید بهتر از این است که هیچ کاری انجام نداده باشید

شما نمی‌توانید برای هر بحران و مسئله‌ای برنامه‌ریزی کنید. بااین‌حال، من به شما توصیه می‌کنم که تا هر حدی که در توانتان هست برنامه‌ریزی کنید و در مقابل این بحران‌ها ایستادگی کنید و سعی کنید که روابط خود را بهبود ببخشید.

۵٫ یک چیز بد می‌تواند شروع‌کننده اتفاقات بد بعدی باشد

مدیریت بحران کسب و کار 2 توجه داشته باشید که یک بحران می‌تواند موجب به وجود آمدن بحران‌ های دیگر باشد. بسیاری از رهبران صنعت‌ها به بحران ‌هایی که به‌صورت دومینو و زنجیروار به هم متصل هستند، توجهی ندارند.

۶٫ برای مدیریت بحران کسب و کار همه باید درگیر باشند

از دیدگاه ارتباطی، داشتن جلسات منظم در کل سازمان‌ برای کمک به شناسایی سیگنال‌های هشدار و حوادث و بحران‌های ناگهانی حیاتی است.

۷٫ قبل از هر چیزی، موارد آسیب‌پذیر خود را باید بررسی کرد

کسب ‌و کار خود را به‌گونه‌ای سازمان‌دهی کنید که قسمت‌های آسیب‌پذیر آن را شناسایی کرده تا با این کار در مقابل خطرات احتمالی مقاومت کنید. باید در نظر داشته باشید که بدون توجه به میزان مخرب بودن و سخت بودن بحران پیش روی شما، باید در مقابل آن ایستادگی کنید، چراکه در طول وقوع بحران، حتی رسانه‌ها هم می‌توانند فشار زیادی را به شما وارد کنند.

۸٫ زمان حال، زمانی برای خوش‌بینی نیست

اطمینان حاصل کنید که طرح مدیریت مسائل در بدترین زمان‌ها به وقوع می‌پیوندد، به‌عبارت‌دیگر شما باید انتظار این را داشته باشید که بحران در آخر هفته‌ها و یا در تعطیلات هم ممکن است اتفاق بیافتد.

۹٫ باید برنامه‌ای برای توضیح دادن هر آنچه می‌خواهیم انجام دهیم، بسازیم

صرف‌نظر از بحران یا موضوع موردنظر، شما باید تمام اطلاعات ذینفعان خود را دریافت کنید. در طول مدیریت بحران کسب و کار با آن‌ها ارتباط برقرار کنید و در هنگامی‌که بحران شما در حال حل‌وفصل شدن است، از همه آن‌ها بخواهید که ایده‌ها و بهترین شیوه‌های موردنظر خود را با شما در میان بگذارند.

۱۰٫ تا جایی که می‌توان باید پیش رفت و ناامید نشد

بدون اینکه وعده‌های خود را زیر پا بگزارید، به همان اندازه که می‌توانید داستان کسب ‌و کار خود را برای مخاطبانتان بازگو کنید. شما همچنین در کسب ‌و کار خود باید یک توازن ایجاد کنید که باعث وحشت بازدیدکنندگان خود نشوید. با عجله‌ای که رسانه‌های اجتماعی دارند و توانایی مصرف‌کنندگان، کارکنان و طرفداران شما برای بارگذاری و پخش اطلاعات با کلیک روی صفحه‌نمایش باید فوراً پاسخ دهید. به محض این که متوجه شدید چیزی اشتباه است تا جایی که امکان دارد فعال باشید. این برای شما و کسب ‌و کارتان بهتر است که خبر بد را اطلاع بدهید تا اینکه فرد دیگری آن را در رسانه‌های اجتماعی عنوان کند و سپس توسط رسانه‌های بزرگ‌تر پخش شود. هر کانالی که نام تجاری یا کسب ‌و کار شما روی آن می‌باشد، کانالی است که مشتریان و عموم می‌توانند برای قضاوت و شکایت یا تحریم فعالیت یا ناتوانی شما استفاده کنند. در هر توئیتی که شما در آن قبل، در حال حاضر یا بعد از بحران اشاره‌ شده‌اید، همراه با هر ضربه‌ای که زده می‌شود و با هر دستور زبانی که پست می‌شود، به‌دقت بررسی می‌شود. البته همه این‌ها، در زمان واقعی خود زنده‌اند و مورد بررسی قرار می‌گیرند.
این یک تیغ دو لبه است، از یک ‌طرف، هر اشتباهی که انجام می‌دهید، یک اشتباه بزرگ است. از سوی دیگر، هر کاری را که خوب انجام می‌دهید فرصتی برای تبدیل آن به در بر گرفتن عموم است. وقتی شما به پاسخ فوری فکر می‌کنید، به یاد داشته باشید که واقعیت‌ها فوق‌العاده مهم هستند.
در طول بحران، این فقط یک جامعه نیست که تحت تأثیر قرارگرفته، کارمندان شما نیز هستند. پاسخ شما باید نشان دهد که تا حد ممکن تجربیاتتان را انسانی کرده‌اید- به این معنی که شما بیشتر از حد مرسوم و موردنیاز به آن و چگونگی تأثیر بر آن اهمیت می‌دهید.

گام اول: مسئولیت خود را بپذیرید

مسئولیت خود را قبول کنید و از همه افراد درگیر عذرخواهی کنید. در ابتدا مهم‌ترین حقایق را بیان کنید.

گام دوم: به نیازها پاسخ دهید

هرگونه سؤال فوری یا چیزی که در ذهن مردم است را حل کنید.

گام سوم: همدردی و همدردی

ارتباط و همدردی واقعی را برقرار کنید- نشان دهید که می‌دانید چه چیزی در خطر است.

گام چهارم: گزارش راه‌حل

چیزی را که شما به‌عنوان تلاش مستمر برای درست کردن اشتباه یا برطرف کردن مشکل انجام می‌دهید را بیان کنید.

گام پنجم: دوباره عذرخواهی

دوباره از همه‌کسانی که درگیر بحران شدند عذرخواهی کنید. همان‌طور که یک بحران شروع می‌شود و در حال به پایان رسیدن است، ادامه به‌روزرسانی و نظارت به تمام کانال‌های ارتباطی به‌عنوان یک امر کلیدی می‌باشد. حتی اگر هیچ‌چیز جدیدی برای گزارش وجود ندارد، بازهم به‌طور مستمر به‌روزرسانی کنید. آخرین چیزی که شما می‌خواهید این است که اطلاعات پوشیده شده را درحالی‌که کارکنان دنبال پاسخ سریع هستند، داشته باشید. پیدا کردن اطلاعات مربوط را برای مردم آسان کنید. آن را در پستی در بالای رسانه‌های اجتماعی خود قرار دهید تا مردم در پایین صفحات دنبال اطلاعات نگردند. یک پاپ-آپ را در وب‌سایت خود ایجاد کنید که جزئیات مهم و روند عملیات را برجسته می‌کند. یک عنوان روی وب‌سایت خود قرار دهید تا مردم گوش‌به‌زنگ باشند و بدانند برای رفع نیازشان چه‌کار می‌توانند انجام دهند. زمان پاسخگویی و انتظار پاسخگویی را تا می‌توانید کوتاه کنید. حقایق را به‌روز کنید. چیزی که می‌دانید. چیزی که انجام می‌دهید. همیشه از مخاطبین خود عذرخواهی کنید و به آن معنا بدهید. نه‌تنها با گفتن «از این اتفاق متأسفم». بلکه از راهی که مشتریان بدانند که شما واقعاً وضعیت و ناامیدی که آن‌ها تجربه می‌کنند را درک کرده‌اید. به یاد داشته باشید ارتباط بیش از کلمات است. ارائه این کلمات نیز مهم است. وقتی‌که بحران می‌آید این تنها چیزی نیست که شما می‌گویید و اینکه شما چگونه می‌گویید و اقداماتی که پس‌ازآن رخ می‌دهد، مشخص می‌کند که تصویر این کسب ‌و کار چگونه به خاطر می‌آید و به شما باز می‌گردد. حال این سؤال مطرح می‌شود که چطور در هنگام مدیریت بحران کسب و کار ، اعتماد مشتریان خود را حفظ می‌کنید؟ در پاسخ باید گفت که بهترین رویکرد، جلوگیری از بحران است؛ اما در دنیای واقعی این همیشه امکان‌پذیر نیست. جاناتان برنشتاین، مؤسس شرکت مدیریت بحران کسب و کار ، در کالیفرنیا در ۱۷ سال پیش می‌گوید: «اگر یک بحران به سراغ شرکت شما آمد، به شیوه‌ای مدیریت ‌شده، وضعیت خود را به عموم اطلاع‌رسانی کنید. او در مورد چیزی که فقط شما باید بدانید صحبت نمی‌کند. با ارائه پاسخ‌هایی قبل از این‌که منتقدان شروع به پرسیدن سؤال از شما کنند، در مورد مشکلات خود صادق باشید.» برنشتاین می‌گوید: «در غیاب ارتباطات، شایعه و بدنامی و عدم اطمینان این شکاف را پر می‌کند، یا خودتان ارتباط برقرار کنید یا افراد دیگر از طرف شما این کار را انجام دهند.» برنشتاین می‌گوید: «معمولاً کسب‌وکارهای کوچک و متوسطی که از حداقل امکانات برای مدیریت بحران کسب و کار برخوردارند، احتمال بیشتری برای روبرویی با آن را دارند. شرکت بزرگ می‌تواند با گروه مشاوران روابط عمومی خود، طوفان افکار عمومی به پا کند؛ اما این امکان برای ساندویچ‌فروشی‌ که باطل شدن کد سلامت آن به‌تازگی در صفحه اول نشریات محلی قرار گرفته است، وجود ندارد». به همین دلیل است که برنشتاین معتقد است حتی کسب‌وکارهای کوچک هم باید پول لازم برای مدیریت بحران کسب و کار را خرج کنند. او می‌گوید: «این کار یک هزینه نیست، یک سرمایه‌گذاری است.» برنشتاین همچنین اصرار دارد که کارآفرینان برای بحران‌های آنلاین، راهکارهای کوتاه‌مدت و بلندمدتی آماده کنند. کوتاه‌مدت: اگر منتقدان علیه شما یا محصولتان یک کمپین آنلاین راه‌اندازی کردند، برای مشتریانی که در مورد شایعه‌ها و بدنامی‌تان می‌پرسند پاسخ قدرتمندی آماده کنید. برنشتاین می‌گوید: «از قبل در مورد این موضوع با آن‌ها صحبت کنید، به آن‌ها بگویید که اطلاعات منفی و نادرست هستند و حقیقت را به آن‌ها بگویید.» طولانی‌مدت: تا جایی که می‌توانید «نقاط حضور» آنلاین ایجاد کنید – از طریق وب‌سایت‌ها، بلاگ‌ها، لینکدین، فیس‌بوک، توییتر و هر جای دیگر. این به شما کمک می‌کند تا صدای خود را بالا ببرید و درعین‌حال تأثیرات منتقدان را در هر بحث آنلاین کمرنگ و رقیق کنید. بر اساس گفته برنشتاین، همه‌چیز تماماً به بهینه‌سازی موتورهای جستجو مربوط می‌شود. به‌عنوان‌مثال او می‌گوید: «سه عامل در تعیین وب‌سایت‌هایی که در صفحه اول جستجوی گوگل قرار می‌گیرند، نقش تعیین‌کننده‌ای دارند، محتوای مرتبط با عبارت مورد جستجو که می‌خواهید با آن ارتباط برقرار کنید، محتوایی که به‌طور منظم تجدید می‌شود و تعداد لینک‌های مرتبط از سایت‌های دیگر مرتبط با سایت شما.» درنهایت، برای اجرای استراتژی آنلاین خود در یک مسیر بلندمدت آماده باشید. برنشتاین می‌گوید: «ایجاد یک تغییر واقعی می‌تواند تا شش ماه زمان ببرد که به همین دلیل شما به رویکردهای کوتاه‌مدت هم نیاز دارید.» به‌عنوان یک صاحب کسب‌وکار، شما اصلاً نباید این‌گونه فکر کنید که شرکت شما به موارد ضروری مانند بیمه، پول و مسئولیت‌پذیری احتیاج ندارد. درحالی‌که این موارد دارایی‌های ارزشمندی هستند، لذا برنامه‌ریزی درست برای موارد بحرانی، باارزش‌ترین دارایی شرکت شما محسوب می‌شود. ایران مدیر به شما پیشنهاد می‌دهد که قبل از وقوع بحران برنامه‌ریزی‌هایی را برای مدیریت آن در نظر بگیرید و در صورت تمایل می‌توانید نظرات خود را در مورد مدیریت بحران کسب و کار به اشتراک بگذارید.
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 202 تاريخ : سه شنبه 18 تير 1398 ساعت: 18:04

کارمندیابی

کارمندیابی: از کجا بفهمیم که وقت استخدام اولین کارمندمان فرا رسیده است؟

کارمندیابی مقوله‌ای حساس و بعضاً دردسرساز برای شرکت‌های تازه تأسیس و استارتاپ‌هاست. در مرحله‌ای، هر کارآفرینی باید با یک تصمیم چالش‌برانگیزی مواجه شود و این چالش این است که: آیا اکنون زمان استخدام اولین کارمند من است؟ استخدام می‌تواند یک رویداد فلج‌کننده باشد. برای مدت طولانی، شما ایده خود را راه‌اندازی، حفظ و رهبری کرده‌اید. اکنون آماده‌شده‌اید که منابع خود را به کار ببرید و این اتفاق را توسعه دهید. هیجان‌انگیز است، این‌طور نیست؟ اما درعین‌حال، خطرناک است. اگر استخدام جدید کار نکند چه می‌شود؟ اگر یک فرد بی‌کفایت را استخدام کنید چطور؟ اگر نامناسب باشد چه؟ اگر استعفا دهد چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر شما در مدیریت او ناتوان باشید، چطور؟ در میان تمام این سرگردانی‌ها، یکی از سؤالات روشن‌کننده این است که: آیا زمان مناسب برای استخدام فرا رسیده است؟ از یک‌سو، اگر شما خیلی زود استخدام کنید، به‌احتمال‌زیاد، مشکلات مالی خود را به همراه خواهد داشت و کارکنان بی‌تفاوت، فشار مدیریت را بیشتر می‌کنند. از سوی دیگر، اگر شما خیلی دیر استخدام کنید، می‌توانید لحظه‌ای حیاتی برای انتشار پروژه خود را از دست بدهید، یا ممکن است در کارهایی که نمی‌توانید انجام دهید، غرق شوید. بنابراین پیدا کردن لحظه مناسب برای استخدام، می‌تواند تفاوت بین یک کار ناموفق و موفق را آشکار کند؛ اما دقیقاً چگونه می‌دانید که زمان مناسب فرا رسیده است؟ و لحظه جادویی مناسب چه زمانی است؟ ایران مدیر تلاش می‌کند در این مقاله بعضی از دستورالعمل‌هایی را که در استخدام اولین کارمند به آن نیاز دارید، ارائه کند.

نکاتی که درباره‌ عدم استخدام باید به یاد داشته باشید.

کارمندیابی وقتی شما ناامید هستید تصمیم‌گیری درباره‌ استخدام اغلب در اوج استرس‌ ایجاد می‌شود. کار شما انباشته‌شده است و برای انجام آن به شخص دیگری نیاز دارید. یک تصمیم ناگهانی و ناشی از ناامیدی، به‌ندرت تصمیم درستی هست. کارمندیابی وقتی شما دقیقاً نمی‌دانید کارمند جدید باید چه‌کاری انجام دهد اشتباه دیگر این است که شما می‌دانید که نیاز به کمک دارید، اما دقیقاً نمی‌دانید چه چیزی به کمک شما می‌آید. مگر اینکه مجموعه‌ای از مسئولیت‌ها و انتظاراتی را برای استخدام خود داشته باشید، در غیر این صورت از استخدام دست بکشید. استخدام جدید در این مرحله اشتباه بوده و بی‌اثر است؛ بنابراین، در عوض، یک مربی استخدام کنید، نه یک کارمند. کارمندیابی وقتی شما اولین فردی که می‌آید را استخدام می‌کنید اگر خوش‌شانس باشید، اولین متقاضی یک شخص فوق‌العاده خواهد بود که می‌تواند کسب‌وکار شما را به سطح بعدی سوق دهد؛ اما به‌طورمعمول این اتفاق نمی‌افتد. شما با مصاحبه با کاندیداهای بیشتر، در مورد خودتان، درباره بازار متقاضی و موقعیت خودتان یاد خواهید گرفت.

به‌جای کارمندیابی با یک بنیان‌گذار شروع کنید

اگر بخواهید گام بعدی را دنبال کنید، استخدام قطعاً چالش‌برانگیز خواهد بود. شما مدت‌ها است این کسب‌وکار را داشته‌اید و استخدام کارکنان می‌تواند ترسناک باشد؛ بنابراین، به‌جای آن، یک بنیان‌گذار را حداقل به‌طور ذهنی استخدام کنید. بنیان‌گذار یک ایده عالی برای شروع است، اما اگر بنیان‌گذار ندارید و در عوض آن، اولین استخدام خود را انجام می‌دهید، به دنبال کسی با پتانسیل همکاری و شراکت بگردید. برخی از ویژگی‌های یک بنیان‌گذار خوب چیست؟ در اینجا چندین مورد به پیشنهاد خود ذکر می‌کنم.
  • داشتن مهارت‌های تکمیلی (شریک خوب باید مکمل شما باشد)
  • چشم‌انداز و ارزش‌های مشابه
  • قابلیت اطمینان
  • شور و انرژی زیاد
  • هوش هیجانی بالا
  • انعطاف‌پذیری بالا
  • داشتن صداقت

کارمندیابی را با هدف رسیدن به درآمدزایی شروع کنید

گفته‌شده است که تنها دو هدف برای یک کارمند وجود دارد:
  1. کسب درآمد برای کسب‌وکار
  2. صرفه‌جویی در هزینه برای کسب‌وکار
اگر مطمئن هستید که استخدام جدید شما حداقل یکی از این دو مورد را پوشش می‌دهد، این کار را انجام دهید. در مراحل اولیه یک شرکت، درآمدزایی مهم‌تر از صرفه‌جویی در آن است. علاوه بر این، اگر شما در شروع کسب و کار قرار دارید و مانند بسیاری از استارتاپ‌های راه‌اندازی‌ شده هستید، پول زیادی برای صرفه‌جویی ندارید. آنچه شما باید انجام دهید این است که محصول و زمینه‌ بازاریابی آن را ایجاد کنید. بعداً می‌توانید در مورد استخدام افرادی برای محافظت از پول نقد فکر کنید. پس اگر می‌توانید تعدادی از مواردی را که باید انجام شود شناسایی کنید و درعین‌حال درآمد را نیز افزایش می‌دهید، می‌دانید وقت آن رسیده است که استخدام کنید. در اینجا برخی از فعالیت‌های معمولی از این دسته‌بندی وجود دارد:
  • تولید محصول (طراحان، توسعه‌دهندگان و غیره)
  • بازاریابی محصول (هکرهای رشد، بازاریابان محتوا و غیره)
  • پشتیبانی محصول (پشتیبانی از مشتری، پاسخگوی مشتریان و غیره)

کارمندیابی را زمانی دنبال کنید که وظایف شغلی مشخص است

قبل از اینکه به دنبال یک کارمند باشید، بدانید که به دنبال چه نوع کارمندی هستید. یک‌میلیون مجموعه مهارت‌های مختلف وجود دارد که می‌توانید شناسایی کنید. تنها اطلاع از این‌که «نیاز به کمک دارید» یا «نیاز به یک توسعه‌دهنده» دارید، کافی نیست. هر چه مجموعه‌ مسئولیت‌هایی که در شرح شغل فرد استخدام‌شده قرار می‌دهید واضح‌تر باشد، با دقت بیشتری می‌توانید کسی را استخدام کنید که این مسئولیت‌ها را بر عهده بگیرد.

قبل از کارمندیابی با استخدام یک پیمانکار کار خود را پیش ببرید

ممکن است هنوز هم درباره‌ استخدام مردد باشید. خود را تحت‌فشار قرار ندهید. در عوض، آن را به‌طور آزمایشی اجرا کنید. به‌جای استخدام یک کارمند تمام‌وقت، یک پیمانکار را استخدام کنید. مزایای مقدماتی استخدام یک پیمانکار در مقایسه با استخدام یک کارمند کمتر است. یک پیمانکار را با همان مجموعه از پارامترهایی که در یک کارمند به دنبال آن هستید، استخدام کنید. شما می‌توانید قراردادی را برای یک ماه، شش ماه یا یک سال ایجاد کنید. سعی کنید در طول مدت قرارداد به این سؤالات پاسخ دهید:
  • آیا این پیمانکار به شرکت کمک می‌کند یا مانع پیشرفت ما می‌شود؟
  • آیا می‌توانیم موقعیتی مانند موقعیت پیمانکار را برای مدت‌زمان طولانی پیدا کنیم؟
  • آیا به چیز بیشتری نیاز داریم؟
اگر مسیر پیمانکار روبه‌راه باشد، می‌توانید این شخص را به‌صورت یک کارمند رسمی تبدیل کنید و یا به دنبال یک کارمند تمام‌وقت باشید.

نتیجه‌گیری

از استخدام کردن نترسید. حتی یک استخدام نادرست بهتر از استخدام نکردن است. اشتباهات بخش مهمی از رشد، بهبود و گسترش است. ممکن است فرد اشتباهی را استخدام کنید یا شاید در زمان اشتباه، استخدام کنید اما حداقل، اکنون از این اشتباه اطلاع دارید و یک تجربه با ارزش را کسب کرده‌اید. شرکت شما بدون استخدام و دریافت کمک از دیگران رشد نمی‌کند و شما دقیقا به دنبال همین موضوع هستید. استخدام یک کارمند چه مسائل و چالش‌هایی را برای شما ایجاد کرده است؟ آیا از استخدام‌های خود راضی هستید؟ لطفاً تجربیات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 190 تاريخ : دوشنبه 17 تير 1398 ساعت: 19:02

تقویت یادگیری

تقویت یادگیری: چگونه از دانسته‌هایمان استفاده عملی کنیم تا زنبور بی عسل نباشیم

تقویت یادگیری و عمل به دانسته‌ها شاید یکی از آرزوهای تقریباً دست نیافتنی هر دانشجو یا هنرآموزی است. هرساله تعدادی زیادی سمینار و همایش در سرتاسر کشور برگزار می‌شود که با هدف افزایش مهارت مدیران، تقویت یادگیری و بهبود بهره‌وری آن‌ها، تبلیغات گسترده‌ای انجام می‌دهند. از برخی از دوره که بگذر‌یم، اکثر این همایش‌ها دارای کیفیت بالا و طرح درس منطقی و علمی هستند اما خروجی آن‌ها، آن‌قدرها هم مطلوب نیست. مدیران بسیاری را می‌شناسم که برایشان شرکت در این همایش‌ها یا خواندن کتب و مقالات مرتبط، صرفاً تبدیل به اعتیاد شده است و از دل این دوره‌ها و همایش‌های رنگارنگ و متنوع، تغییری در رفتار آن‌ها ایجاد نشده است. این دوره‌ها دانش نظری آن‌ها را افزایش داده است اما تغییری در رفتارشان ایجاد نکرده‌اند و یادگیری تقویت نشده است. ایران مدیر در این مقاله به بررسی عارضه یادگیری بدون عمل می‌پردازد و توصیه‌های کاربردی از زبان یکی از بزرگ‌ترین نظریه‌پردازان مدیریت و رهبری؛ آقای کنت بلانچارد برای تقویت یادگیری بیان می‌کند. عمل به این توصیه‌ها، فاصله میان دانستن و انجام دادن را برای شما به صفر می‌رساند و منجر به تقویت یادگیری می‌شود. تقویت یادگیری با کنت بلانچارد هر روز به دنبال کتب و دوره‌های جدیدی هستیم تا دانش ما را افزایش دهند، نگرش ما را متحول کنند و با تقویت یادگیری در زندگی ما تفاوت‌های چشم‌گیری ایجاد نمایند؛ اما به عقب که برمی‌گردیم از میان تمامی اهداف بالا، تنها شرکت در سمینارها، همایش‌ها، دوره‌ها و خواندن کتب مختلف با موضوعاتی مشابه محقق شده است و خبری از تغییر به‌صورت عملی و ملموس در رفتارمان نیست. معمولاً مفاهیم بسیاری وجود دارد که مایلیم بر آن‌ها مسلط شویم و به‌عنوان مدیر از آن‌ها در کار و حرفه خود استفاده کنیم. اهمیت مدیریت زمان، توسعه فردی، فنون ارتباطات و درنهایت دوره MBA که به‌تازگی تمام‌شده اما تغییری در کسب‌وکارمان بر جای نداشته است. در مورد موفقیت و توسعه فردی، در میان دوستان و همکاران، حتماً فردی را می‌شناسید که به خوره چنین کتبی تبدیل‌شده است. از آنتونی رابینی گرفته تا برایان ترسی و اگر کمی درون‌مایه‌های عرفانی داشته باشد احتمالاً مجموعه کتب وین دایر را خریداری کرده و خوانده؛ اما جز آشنایی کلی چیز دیگری عایدش نشده است. این افراد کم‌کم به این نتیجه می‌رسند که ذات این کتب مشکل دارد یا اینکه این کتب برای عمل در محیط ایران نگارش نشده است. جمله بسیار معروفی وجود دارد با این عنوان که دانش قدرت است. پس هرچه بیش‌تر بیاموزیم قدرتمندتر خواهیم شد اما افراد بسیاری را می‌بینیم که سال‌ها درگیر یادگیری هستند و نه قدرتی دارند و نه شوکتی، این افراد صرفاً به گردآوری جزوه و کتاب مشغول هستند و خبری از آموختن نیست. از طرفی در ادبیات خودمان و در گفتار بزرگان، دانستن بدون عمل، رفتاری نکوهیده است.
دانای بی‌عمل به زنبور بی عسل تشبیه شده است و در کل همه از بد و نکوهیده بودن این رفتار آگاهی داریم؛ اما چرا میان دانستن و انجام دادن فاصله است؟
به نظر می‌آید که یک جای کار شدیداً می‌لنگد، قضایایی که در بالا مطرح شد، چند سال پیش ذهن یکی از اندیشمندان بزرگ مدیریت و رهبری، آقای کنت بلانچارد را به خود مشغول کرد. سؤال اصلی و اساسی این بود که چرا میان آموخته‌های افراد با کارهایی که انجام می‌دهند فاصله است؟ به عبارتی چرا افراد چیزهایی که یاد می‌گیرند را در عمل پیاده نمی‌کنند؟ و چه اصولی منجر به تقویت یادگیری می‌گردد؟ ایشان به ۳ دلیل اصلی به وجود آورنده این عارضه پی بردند. در اینجا این سه دلیل که چرا یادگیری اتفاق نمی‌افتد به همراه راهکار مرتبط با آن بیان می‌گردد. این ۳ دلیل حاصل مطالعات و مصاحبه‌های ایشان با افراد موفق و مدیران خبره است. پس آن‌ها را جدی بگیرید! تقویت یادگیری با کتب زیاد  

مانع اول در تقویت یادگیری: اضافه‌بار اطلاعات

تقویت یادگیری و اضافه بار اطلاعات اولین دلیلی که دانسته‌ها عملی نمی‌شوند و یادگیری ما در عمل ظاهر نمی‌شود. قرارگیری در تله اضافه‌بار اطلاعات است. این دلیل به زبانی ساده به معنای مدفون کردن خودمان در کوهی از اطلاعات بسیار ارزشمند هست. توجه داشته باشید که در جمله بیان شد: اطلاعات ارزشمند و نه اطلاعات کم‌اهمیت. یعنی گیر انداختن خودمان در کوهی از اطلاعات هر چند مفید، هر چند ارزشمند و هر چند کمیاب منجر به یادگیری نمی‌شود و همچون مانع برای ما عمل می‌کند. تقویت یادگیری و یادگیری مهارتهای مختلف یادگیری مهارت‌های مختلف برای مثال، مهارت مذاکره، تنها به‌صرف شرکت در یک دوره یا خواندن یک کتاب یا شنیدن یک سخنرانی، برای اکثر مدیران، چیزی کم هیجان و پیش‌پاافتاده است. وقتی صحبت از اثربخشی و آموختن مهارت جدیدی می‌شود، برای مثال مهارت مذاکره، در ذهن تمامی مدیران چنین نجواهایی شنیده می‌شود که مگر می‌شود مهارت بسیار مهمی همچون مهارت مذاکره را تنها با شرکت در یک دوره آموخت؟ چنین عملی غیرممکن است و اولین راهکار ما، ثبت‌نام در انبوهی از کلاس‌ها و گردآوری تعداد بسیاری از کتب مذاکره به زبان‌های فارسی و انگلیسی و ادامه این روند (آوار کردن اطلاعات بر خودمان) است. نتیجه کار مشخص است: گیرکردن در حجم زیادی از اطلاعات و داده‌هایی که بدن پردازش و یادگیری کامل آن‌ها، هیچ فایده‌ای ندارند و نه‌تنها منجر به تقویت یادگیری نمی‌شوند بلکه یادگیری را هم مختل می‌کنند. از طرف دیگر و بر طبق یافته‌های روانشناسان یادگیری، انسان برای به خاطر سپاری مطلبی به حافظه بلندمدت خویش نیاز به تکرار مداوم آن مطلب دارد. شرکت در کلاس‌های مختلف بدون یادگیری کامل مطالب اولیه، تأثیر خاصی بر روی شما جز گرفتن مدرک آن دوره و قاب گرفتن آن ندارد.

راهکار جهت تقویت یادگیری: به کار بستن فلسفه کمتر بیشتر

تقویت یادگیری و راهکار افراد معمولاً بخش اندکی ازآنچه فقط یک‌بار خوانده‌اند یا یک‌بار شنیده‌اند را به خاطر می‌سپارند و هیچ فرمول معجزه‌آسایی در این میان وجود ندارد؛ بنابراین به‌جای اینکه به دنبال کتب بیشتری باشید، باید کتب اندکی را چندین و چند بار بخوانید و بر آن به‌صورت کامل مسلط شوید. به چنین کاری کاربست «فلسفه کمتر بیشتر» می‌گوییم. این کار یعنی کمتر به گردآوری کوهی از اطلاعات بپردازیم و بیشتر بر حجم اندکی از اطلاعات متمرکز شویم. بنابراین باید «کمتر بیشتر» و «بیشتر کمتر» بخوانیم؛ به عبارتی بیشتر وقتمان را صرف مطالب اندک کنیم و از پرخوانی و غرق شدن در حجم بالایی از کتب، دوره‌ها و همایش‌ها خودداری کنیم. در این صورت تقویت یادگیری برای ما روی خواهد داد؛ آنهم به شکلی معجزه آسا مدیران و کارشناسان به‌محض آنکه بر مفاهیم مسلط شدند، بهتر می‌توانند از آن مطالب در ساخت مفاهیم جدید استفاده کنند و در نوآوری‌هایشان از آن‌ها بهره ببرند. یکی از روش‌هایی که می‌توان برای تعمق بخشیدن و تقویت یادگیری خود از آن استفاده کنیم. یادگیری به شیوه لایتنر است که در ایران بانام روش G5 شناخته می‌شود. بر طبق روش فوق‌الذکر برای آنکه مفهومی از حافظه کوتاه‌مدت به حافظه بلندمدت ما منتقل شود، باید به‌صورت منظم و در فواصل معین مورد بازخوانی قرار گیرد. بر طبق روش لایتنر، مطالب باید یک روز بعد از مطالعه، دو روز بعد از مطالعه، ۴ روز بعد از مطالعه، ۸ روز بعد از مطالعه و درنهایت ۱۶ روز بعد از مطالعه اولیه مرور شوند. در انجام چنین کاری خلاصه‌نویسی‌ها و نکته برداری‌ها بسیار به شما کمک می‌کنند. به یاد داشته باشید که این روش روشی جهانی و آزموده شده‌ای است که می‌توان به آن اعتماد نمود.

مانع دوم در تقویت یادگیری: فیلتر منفی اطلاعات

تقویت یادگیری وفیلتر منفی اطلاعات نکته بسیار مهمی که در اینجا وجود دارد آن است که ذهن ما مفاهیم تهدیدکننده، آزاردهنده و منزجرکننده را ازنظر ادراکی نادیده می‌گیرد و به آن‌ها انرژی شناختی تخصیص نمی‌دهد. برای مثال بسیاری از افراد ممکن است نسبت به سخنان سخنرانی که از طیف سیاسی موردعلاقه آنان نیست دوری کنند یا از آن متنفر باشند. هرچند که سخنرانی وی در مورد بدیهیات بوده و منطقاً درست باشد اما ذهنیت منفی به ما اجازه‌ گوش دادن نمی دهد. از طرفی دید منفی به خودمان هم می‌تواند چنین وضعیتی ایجاد کند. فردی که نسبت به خود دیدی منفی دارد و همواره از کودکی با این ایده بزرگ‌شده که نمی‌تواند در جلوی جمع چند کلمه صحبت کند (بی‌عرضه است)، هیچ‌گاه به ذهن خود تصور سخنرانی در میان یک جمع ۵۰۰ نفرِ را راه نمی‌دهد. ازنظر او چنین کاری غیرممکن است. حال اگر این فرد، با چنین ساختار ذهنی، به ده‌ها و شاید صدها سمینار سخنرانی برود، بدون تغییر این ذهنیت، نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. شک و تردید به خود باعث می‌شود که تمامی اطلاعات را، از کتاب گرفته تا همایش و سمینار و حتی مکالمات روزانه را با ذهنیتی مردد، بسته، قضاوتی و عیب جو، آشفته و مضطرب فیلتر کنیم که همه ی این‌ها ما را به تفکر منفی و جلوگیری از یادگیری و کاربست ایده‌هایمان سوق می‌دهد. تفکر منفی باعث می‌شود: • فقط جز بسیار کوچکی ازآنچه می‌شنویم را به کار ببندیم. • فقط به درصد بسیار کمی ازآنچه که لیاقت دست‌یابی به آن راداریم دست پیدا کنیم.

راهکار جهت تقویت یادگیری: گوش دادن با ذهنیتی مثبت

تقویت یادگیری و گوش دادن تغییر ذهنیت منفی به ذهنیتی مثبت امری نیست که به‌صورت یک‌شبه اتفاق بیفتد. این عمل در طول زمان و با صرف وقت و انرژی تحقق می‌یابد. یکی از مهارت‌هایی که به افراد کمک می‌کند تا به این ذهنیت منفی غلبه کنند، تسلط بر مهارت گوش دادن است. افراد باید به کمک مهارت گوش دادن، ذهنیت‌ها و پیش‌داوری‌های خود را کنار گذارند و سعی کنند تا به دنبال نکات مثبت در مطالب جدیدی که با آن روبه‌رو می‌شوند باشند. این ذهنیت را ذهنیت چراغ سبز می‌نامیم. ذهنیت چراغ سبز به بیانی ساده به این معناست که در دشتی پر از گل، به دنبال دیدن خار و خاشاک نباشیم؛ در میان انبوهی از اطلاعات مفید و سازنده تنها به دنبال نکات منفی و جنبه‌های تاریک نباشیم. گوش دادن مهارتی آموختنی است که برای زندگی در دنیای امروز بسیار ضروری است. بدون مهارت گوش دادن مؤثر افراد نمی‌توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند و بنابراین نمی‌توانند سهمی در دانش آن‌ها داشته باشند. تقویت یادگیری و مهارت گوش دادن برخی از زیر مهارت‌های گوش دادن عبارت است از: ۱٫ سعی کنید در یک‌زمان تنها به صحبت یک نفر توجه کنید. مواردی نظیر گوش دادن همراه با جزوه‌نویسی یا گوش دادن درحالی‌که با گوشی موبایل در حال کار هستیم، گوش دادن محسوب نمی‌شود. ۲٫ هر جا قضاوت تند و آشکاری بعد از شنیدن حرف‌های گوینده در سر پروراندید، آن را با گوینده در میان بگذارید و نظر او را جویا شوید. از این‌که خود به قضاوت‌هایتان اعتبار ببخشید جدا خودداری کنید. ۳٫ توجه خود به فرد گوینده را در سطح ظاهر مثل تکان دادن سر یا برقراری ارتباط چشمی حفظ کنید اما وجود حاضرغایب نباشید و علاوه بر ظاهر، در باطن هم به گوینده توجه کنید و ذهنتان در جای دیگری نباشد. همچنین می‌توانید از تکان سر، اخم و … براي انتقال احساس خود به‌طرف مقابل استفاده کنید. ۴٫ گوشش دادن به همراه تسلط بر زبان بدن، می‌تواند اثربخشی بیشتری داشته باشد. حتماً زبان بدن و مهارت‌های مرتبط با آن را فرابگیرید. ۵٫ من و شما ذهن خوان یا پیشگو نیستیم؛ بنابراین از قضاوت و ذهن‌خوانی پیش از آنکه فرد شروع به حرف زدن کند خودداری کنید. به فرد گوینده اجازه دهید تا کل مطالب خود را بیان کند و آنگاه به ارزیابی کلی مطالب بپردازید. ۶٫ معمولاً برخی از افراد به‌جای گوش دادن، سعی می‌کنند تا پاسخ خود به‌طرف مقابل را آماده کنند و در کسری از ثانیه بعد از پایان سخنان وی، به‌صورت رگباری پاسخ خود را به سمع و نظر مخاطب برسانند. چنین کاری غلط محض است. به یاد داشته باشید که هدف شما از شنیدن ارائه پاسخ نیست، بلکه فهم بیشتر موضوع و مخاطبتان است. ۷٫ معمولاً برخی از سخنرانان و مدرسان عادت دارند تا در حین تدریس، بر روی صحنه راه بروند و برای جلب‌توجه بیشتر برخی حرکات مثل افزایش ناگهانی تن صدا یا تغییر ناگهانی جهت دستان را انجام دهند. مواظب باشید که چنین حرکاتی توجه شما را از محتوای سخنان گوینده منحرف نسازد. به یاد داشته باشید که شما برای یادگیری این حرکات به سمینار نمی‌روید؛ هدف شما یادگیری محتوای سمینار است! ۸٫ برخی از افراد به دنبال شنیدن مواردی هستند که انتظار آن را دارند و نه چیزهایی که واقعاً گفته می‌شود. اگر به دنبال شنیدن انتظارات خود باشید، چیزی جز انتظارات خود را نخواهید شنید و به عبارتی شما بخش اعظمی از مطالب را از دست خواهید داد.

مانع سوم در تقویت یادگیری: فقدان پیگیری

بعدازآنکه مفهومی را به‌درستی آموختید و از فیلتر ذهنی خویش به‌درستی خارج ساختید، نوبت به مورد سوم می‌رسد. بر طبق این مورد، یادگیری و انجام درست یک کار نیازمند تمرین بسیار دارد. افراد بعد از تسلط بر مطالب باید خود به تمرین عملی موارد آموخته‌شده بپردازند. در این صورت است که می‌توان به‌درستی دانسته‌ها را تبدیل به عمل نمود. بر طبق این اصل، اگر شما بعد از تمرین مطلبی، از چگونگی آن بازخورد بگیرید و دوباره این کار را انجام دهید، آنگاه تمرین شما تمرینی مؤثر و مفید بود است. برای مثال یادگیری ساز جدیدی را در نظر بگیرید. اگر حرف و سخنان استادتان را به‌درستی گوش دهید و بدون فیلتر منفی و اضافه کردن بار زیاد اطلاعات، شروع به تمرین ساز کنید، ممکن است به ظن خود بهترین یادگیری و اجرا را به دست آورده باشید؛ اما در عمل استاد شما بعد از نواختن ساز توسط شما، تعدادی نکته به شما می‌گوید که باید رعایت کنید، برای مثال رعایت فواصل زمانی یا نحوه صحیح در دست گرفتن ساز. با اعمال نکات و بازخوردهای استاد و انجام مداوم این چرخه، شما به نوازنده‌ای چیره‌دست تبدیل می‌شوید. تمامی این‌ها منوط به تکرار توأم با بازخورد است. به یاد داشته باشید که تمرین باعث کامل و عالی شدن نمی‌شود، این تمرین کامل و همراه با بازخورد است که باعث تعالی و یادگیری کامل شما می‌گردد.

راهکار جهت تقویت یادگیری: پیگیری و ارائه ساختار مناسب

همان‌طور که در بالا مطرح شد، یادگیری یک مهارت بدون انجام توأم با بازخورد آن ممکن نیست. یکی از بهترین روش‌ها برای یادگیری و تعمق یادگیری مطلبی، یاددادن آن مطلب به فرد دیگری است. مطلبی را به فرد دیگری آموزش دهید تا از اینکه چه میزان یادگیری شما بهبود پیدا می‌کند، شگفت‌زده شود. تقویت یادگیری و آموزش از این روش می‌توان در سازمان‌ها استفاده کرد. برای مثال بعد از شرکت در همایش بهره‌وری، هر مدیری به مدت ۳۰ دقیقه در هفته، موارد آموخته‌شده در سازمان را با دیگران به اشتراک گذارد و از آن‌ها بازخورد بگیرد. چنین کاری نه‌تنها یادگیری را بهبود می‌بخشد بلکه منجر به بروز ایده‌ها و چکش‌کاری بهتر آن‌ها می‌شود. همچنین مربیگری و وجود افرادی که در سازمان‌ها برای پیگیری مطالب تازه آموخته‌شده وارد می‌شوند و به افراد و مدیران بازخورد می‌دهند، می‌تواند معجزه کند.

نتیجه‌گیری

معمولاً افراد زیادی از وجود فاصله میان آموخته‌هایشان و عمل با آن‌ها شکایت دارند. به عبارتی میان دانستن و انجام دادن فاصله وجود دارد. در فرهنگ فارسی نیز وجود فاصله بین دانایی و عمل امری نکوهیده است. در این مقاله از زبان یکی از بزرگ‌ترین نظریه‌پردازان مدیریت و رهبری، کنت بلانچارد، ۳ اصل بسیار مهم و اساسی مطرح شد که در صورت عمل به آن‌ها می‌توان چنین شکافی را از بین برد و آموخته‌ها را عملی نمود. اگر شما هم تجارب این‌چنینی همچون نتیجه نگرفتن از خواندن کتاب در زمینه‌های مختلف همچون موفقیت یا مدریت را دارید یا سالانه در همایش‌ها و سمینارهای بسیاری بدون کسب نتیجه کاربردی و عملی شرکت می‌کنید، این مقاله می‌تواند به شما کمک کند. لطفاً اگر در این زمینه تجربه یا ایده‌ای دارید، با ما و کاربران ایران مدیر در میان بگذارید.
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 218 تاريخ : دوشنبه 17 تير 1398 ساعت: 18:12

سخنرانی جذاب

سخنرانی جذاب و ۷ راهکار برای جلب‌توجه مخاطبانی که هیچ‌گونه اطلاعاتی از کار شما ندارند

سخنرانی جذاب مهارتی است که هرکسی می‌تواند با داشتن آن از مزایا و منافع زیادی بهره‌مند شود. این مهارت وقتی مهم‌تر می‌شود که می‌خواهید برای کسانی سخنرانی کنید که هیچ شناختی از شما و تخصصتان ندارند. هر شغلی دارای اصطلاحات تخصصی است که فقط افراد داخل در آن کسب‌وکار از آن اطلاع دارند. فکر کردن به اینکه شما یک تازه‌وارد هستید می‌تواند به شما کمک کند آنچه را که برای افراد دیگر واضح نیست، قابل‌فهم‌تر کنید. شما حرفه خود را انتخاب کرده‌اید، در یک زمینه بخصوص تحصیلات ارزشمندی کسب کرده‌اید تا موقعیت مطلوبی برای خود در یک صنعت داشته باشید. درواقع شما یک فرد متخصص برای خود هستید، پس چرا نمی‌توانید به‌خوبی و با جذابیت بالا از شغل و حرفه خود با مشتریانتان حرف بزنید و نظر آن‌ها را جلب کنید؟ شاید به این دلیل است که شما بیش‌ازحد فکر می‌کنید، با ایران مدیر همراه شده، یک گام به عقب بردارید و این مراحل را دنبال کنید تا مهارت‌های خود را به افرادی که همانند شما تخصص ندارند، منتقل کنید.

۱٫ سخنرانی جذاب یعنی بدون اینکه گنگ سخن بگویید، منظورتان را برسانید

این را بپذیرید، شغل شما بسیار باحال است. به همین دلیل است که شما هرروز آن را انجام می‌دهید. هنگامی‌که شما حرفه خود را به یک بیگانه توضیح می‌دهید، باید به‌طور کامل تمرکز داشته باشید که در هنگام انتقال اطلاعات خود، در ذهن مخاطب ایجاد سردرگمی نکنید. اگر شما مکانیک هستید، از اصطلاحات مبهم مانند گشتاور، موتور چندمنظوره و مبدل کاتالیستی استفاده نکنید؛ اما در عوض با همه‌ افرادی که در اطراف شما هستند صحبت کنید. مخاطب شما احتمالاً تا حدودی به گفته‌های شما علاقه نشان می‌دهد. به‌صورت کامل و با جزئیات برای مخاطب خود توضیح می‌دهید که در طول انجام شغل خود چه کارهایی می‌کنید؛ با این کار شور و شوق بیشتری به توضیحات خود اضافه می‌کنید.

۲٫ برای داشتن یک سخنرانی جذاب ، مثال‌های جامع بزنید

حتی اگر کار شما به‌اندازه یک ستاره سینما هیجان‌انگیز نباشد، به‌احتمال‌زیاد به یک عملکرد حیاتی در جامعه ما کمک می‌کند. هنگامی‌که شما تلاش می‌کنید تا کار خود را به دیگران آموزش دهید، به این حس همبستگی اشاره‌کنید. به‌عنوان‌مثال به یک نابغه IT توجه کنید. او ممکن است در تفهیم مسائل مربوط به بحث شبکه مشکل داشته باشد، اما چگونه می‌تواند برای پیش بردن کار خود این مشکل را رفع کند؟ پاسخ روشن است: در فن بیان باید بر روی اصول تمرکز کند. او می‌تواند زیرساخت‌های دیجیتالی شرکت خود را بر روی کاغذ برای شما شرح دهد. می‌تواند از یک مثال استفاده کند: یک پرس چلوکباب ممکن است برای شما خوشمزه و جذاب باشد و بخواهید آن را بخورید، اما چگونه ممکن است که بدون نوشیدن دوغ محلی ایرانی، آن را میل کنید؟ این استعاره به شما توضیح می‌دهد که چگونه بحث شبکه در IT جای گرفته‌شده است و در حال حاضر شما یک تصویر واضح از «هضم» این اطلاعات را در ذهن خود دارید.

۳٫ سخنرانی جذاب را با توضیحات تصویری همراه کنید

ما در یک عصر تصویری زندگی می‌کنیم، بنابراین باید توجه مخاطبان خود را به‌وسیله تخیل، به خودمان جلب کنیم. اکثر سخنرانی‌های عالی نیاز به تصاویری دارند تا داستانشان را بهتر توصیف کنند؛ به‌عنوان‌مثال هنگام ارائه یک مطلب و سخنرانی با استفاده از پاورپوینت، چندین دستورالعمل وجود دارد که باید با آن‌ها آشنا شوید:

متن bold زیباتر نشان داده می‌شود

هنگام انتخاب فونت برای پاورپوینت خود، گزینه‌ای را انتخاب کنید که متن آن به‌راحتی قابل‌خواندن باشد. اگر مخاطبان شما نمی‌توانند اسلایدهای شما را بخوانند، هرگز موارد اولیه در مورد صنعت شما و همچنین پاورپوینت شما را درک نخواهند کرد.

ساده‌سازی

سعی کنید که از مقدار بسیار کمی متن در پاورپوینت خود استفاده کنید. بخش عمده‌ای از توضیحات خود را با صدای بلند برای مخاطبین خود بخوانید و اجازه بدهید که تصاویر هم هدف شما را به مخاطبان منتقل کنند. اگر مخاطبان شما در حال خواندن اسلایدهای شما هستند، آن‌ها نمی‌توانند بر روی حرف‌های شما تمرکز کنند. یک داستان‌پرداز باشید، نه یک حامی.

به‌صورت دینامیک عمل کنید

از عکس‌های چشمک‌زن برای بهتر دیده شدن تصاویر مهم در ارائه خود استفاده کنید تا مخاطبان را برای دیدن این تصاویر تحریک کرده باشید. این کار به‌جای اینکه حواس مخاطبان شما را پرت کند، کاری می‌کند تا توجه مخاطبان به میزان بیشتری به محتواهای شما جلب شود.

خوش آمدگویی ابتدایی را کوتاه کنید

زمانی که مخاطبان تنها در همان ۳۰ ثانیه اول به شما گوش می‌دهند، چرا سر صحبت را با یک گفتگوی ۱۰ دقیقه‌ای باز می‌کنید؟ چرا زمانی که ۵ اسلاید کافی است، از ۲۰ اسلاید استفاده می‌کنید؟ برای این موارد اضافی، وقت خود را هدر ندهید.

شناخت ماهیت و طبیعت رسانه‌های اجتماعی

شما از یک سری رسانه‌ های اجتماعی استفاده کرده‌اید، بنابراین از قوانین و مقرراتی که در این راستا وجود دارد تبعیت کنید. قوانینی مانند کوتاه بودن بحث و وضوح‌بالا.

۴٫ برای داشتن یک سخنرانی جذاب ، واژگان را شفاف و واضح به کار ببرید

شما کارهای خود را در EOD=end of day برای مخاطبان ارسال می‌کنید، به ایمیل‌های خود به‌صورت ASAP=as soon as possible (سریع‌ترین زمان ممکن) پاسخ می‌دهید، بنابراین شما می‌توانید برخی اوقات از فرایند PTO=paid time off استفاده کنید. اطمینان حاصل کنید که در صنعت خود هنگامی‌که از کلمات اختصار استفاده می‌کنید، در کنار این کلمات تعریف کامل این واژه‌ها را بیان کرده باشید.

۵٫ برای جذب مخاطب یک قلاب احساسی طراحی کنید

شما یک نوآور هستید، بنابراین دیدگاه شما ممکن است بیش‌ازحد فنی و یا انتزاعی باشد و نتوان با استفاده از یک زبان ساده آن را شرح داد. اگر با چنین مشکلی دست‌وپنجه نرم می‌کنید، می‌توانید از یک روش کلاسیک استفاده کنید. طرفداران موسیقی هنوز نمی‌توانند درک کنند که چرا لازم است یک برنامه جدید برای اشتراک آهنگ خود دانلود کنند؛ به لذت‌های مشترک در یک جامعه آنلاین اشاره‌کنید و آن را تقویت کنید. همچنین به‌روزهای گذشته که نوارهای کاست را کپی می‌کردید اشاره‌کنید.

۶٫ قدم اول سخنرانی جذاب آن است که مخاطبان خود را بشناسید

شما بیشتر روز خود را در ارتباط با دیگران در صنعت خود صرف می‌کنید، اما همین ارتباطات، شانس شما برای رسیدن به موفقیت است. پس می‌خواهید در چه مسیری حرکت کنید؟ اگر شما در حوزه بیمه هستید و باید با تعداد زیادی از متخصصان پزشکی صحبت کنید، با انتخاب بهترین گزینه‌ها از پزشکان برای صحبت کردن، زمینه‌های مشترک را پیدا کنید. قبل از این‌که به سمت این روش جدید تغییر مسیر دهید، گزینه مناسبی برای بحث با آن‌ها پیدا کنید. این رویکرد همانند یک پل می‌تواند شما را به مخاطبانتان متصل کند.

۷٫ حرف دلتان را بزنید تا سخنرانی جذاب و دلربایی داشته باشید

مهم‌ترین چیزی که در هر ارتباط وجود دارد، اعتبار است. اگر شما به چیزی که می‌گویید اعتقاد ندارید، چگونه انتظار دارید که فرد دیگری به این گفته‌های شما توجه کند؟ در یک مسیر درست قرار بگیرید و بر روی عناصر حرفه خود تمرکز کنید. به اولین روزهای آموزش و توسعه فردی خود فکر کنید. به یاد دارید که چقدر هیجان‌زده بودید؟ خب این شور و شوق را در هنگام آموزش دادن به مخاطبان خودتان منتقل کنید. شما قبل از اینکه رهبران نسل بعدی به بیراهه کشیده شوند، می‌توانید آن‌ها را هدایت کرده و از آن‌ها مراقبت کنید. شما از چه تکنیک‌هایی برای جذب مخاطب خود در یک سخنرانی عمومی استفاده می‌کنید؟ سبک سخنرانی کدام‌یک از سخنرانان برتر ایرانی را می‌پسندید و چرا؟ لطفاً نظرات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 202 تاريخ : دوشنبه 17 تير 1398 ساعت: 1:55

شروع یک کسب و کار

شروع یک کسب و کار و چگونگی پی‌ریزی شرکت ایده‌آل خودتان

شروع یک کسب و کار ترکیبی محتاطانه از تصورات و انعطاف‌پذیری است و چگونگی به‌کارگیری این ترکیب تأثیر ماندگاری بر کسب‌ و کار شما خواهد داشت. راه رسیدن به موفقیت برای بسیاری از شرکت‌ها متفاوت است. فرصت‌ها، مشکلات و تغییراتی وجود دارد که برای تبدیل ایده‌های خود به یک کسب‌وکار موفق باید انجام شوند. بااین‌وجود، آنچه بسیاری از کتاب‌های کسب و کار به شما نمی‌گویند این است که مراحل اولیه شروع یک کسب و کار ، ترکیبی محتاطانه از تصورات و انعطاف‌پذیری است. چگونگی پیاده‌سازی این ترکیب تأثیر ماندگاری بر کسب‌وکار شما خواهد داشت. این به دلیل آن است که بسیاری از موفقیت‌های بلندمدت شما در مراحل اولیه شرکتتان نهفته است. فرهنگ، تمایز و تعهد مشتری همه از روزهای ابتدایی کسب‌وکار شما ریشه می‌گیرد و با تغییر نیازها طی زمان راه ‌اندازی استارتاپ تا تبدیل ‌شدن آن به یک سازمان بزرگ‌تر، اطمینان حاصل کردن از وقت گذاشتن و دادن اجازه‌ی انعطاف‌پذیری به خود برای تسریع تولیدات خود، رویکردهای اولیه و مهم کسب‌وکارتان را ایجاد می‌کند. هرچند که کارآفرینان موفق باید به چیزهای زیادی در مراحل اولیه‌ شروع یک کسب و کار بپردازند، ایران مدیر در این مقاله به بخش‌های حیاتی مراحل اولیه شروع یک کسب و کار می‌پردازد.

برای شروع یک کسب و کار اولویت‌های خود را بنویسید

این ممکن است پیش‌پاافتاده به نظر برسد، اما اگر قصد دارید که با اولویت به موفقیت‌های خود برسید، باید مجموعه‌ای از اهداف موردنظر خود را مشخص کنید. چیزهایی که دائماً با شما درگیر هستند و رقابت می‌کنند، هیچ‌وقت به شما اجازه نمی‌دهند که اهداف را در ذهن خود نگه‌دارید. آن‌ها را روی یک برگه بنویسید. اطمینان حاصل کنید که اهداف شما مشخص هستند. عمومیت به کار نمی‌آید. برای هر هدف، باید یک سری اقداماتی داشته باشید که به اعتقاد شما، اگر تکمیل شود، حصول اطمینان از رسیدن به هدف را تضمین می‌کند. در کنار هر اقدام، یک تاریخ تکمیل برنامه‌ریزی شده و نام شخص مسئول را قرار دهید. اقدامات را بر روی تقویم خود به‌صورت (to-dos) قرار دهید و آن‌ها را بعد از تکمیل کردن صفحات گسترده، بررسی کنید. در مورد این‌که فهرست خود را بررسی کنید و تجدیدنظر کنید که بیشتر یاد بگیرید، نگران نباشید. شروع یک کسب و کار و اهداف

چه چیزی شما را منحصربه‌فرد می‌کند؟

برای شروع یک کسب و کار و به‌عنوان یک شرکت جدید علاوه بر یک چیز خوب باید چیز متفاوتی ارائه کنید. درحالی‌که ضروری است محصولی باکیفیت را به بازار بفرستید، در ابتدای ساختن شرکت خود باید از خودتان سؤال کنید که چه چیزی باعث می‌شود که من برجسته شوم؟ واقعیت این است که به‌عنوان یک تجارت نوپا، مشتریان ریسک می‌کنند که از شما خرید کنند. برای اینکه به‌اندازه کافی انگیزه‌ای برای انتخاب یک رقیب قوی‌تر داشته باشید، باید چیزی متفاوت ارائه دهید و این تفاوت باید به‌گونه‌ای باشد که ارزش را به مشتری به میزان قابل‌توجهی نشان دهد. اهمیت در این است که از ابتدا بر ارزش منحصربه‌فرد محصول خود تمرکز کنید و قابلیت‌هایی را ایجاد کنید که این تمایز را افزایش داده و گسترش دهد. بنابراین تنها به خوب بودن توجه نکنید و بر متفاوت بودن نیز تمرکز کنید به‌گونه‌ای که مشتریان برای آن اهمیت قائل شوند.

زیرک بودن از راست گفتن مهم‌تر است

هنگامی‌که در مورد شرکت‌های موفق جهان می‌شنوید، اغلب در مورد چگونگی پایبند بودن بنیان‌گذاران نسبت به تصورات خود و عدم تردید آن‌ها می‌شنوید. آن‌ها به «توپ بلورین» نگاه کرده، آینده شرکت را دیده و روزبه‌روز برای رسیدن به دیدگاه خود تلاش کردند. متأسفانه، این داستان بسیاری از کسب‌وکارهایی است که دیگر وجود ندارد. اگر به بازار و مشتریان گوش ندهید و به توسعه ادامه دهید، احتمالاً موفق نمی‌شوید. اطمینان حاصل کردن از گوش دادن به بازار برای رسیدن به راه‌حل برای موفقیتتان حیاتی بوده و اگر دست به پاسخگویی و تنظیم نزنید، پیشنهادتان خلأ واقعی را در بازار پر نمی‌کند. در کسب‌وکار – به‌ویژه در مراحل اولیه شروع یک کسب و کار- داشتن یک دیدگاه ضروری است. بااین‌حال، انعطاف‌پذیری و استقبال از ایده‌ های کسب و کار جدید راز طول عمر شرکت است.

روی تلاش‌های خود تمرکز کنید

تعداد چیزهایی که روی آن کار می‌کنید را محدود کنید. یک چیز را تمام کنید قبل از این‌که چیز دیگری را شروع کنید. حتی پس از این‌که اولویت‌هایتان را نوشته‌اید، نمی‌توانید به‌طور هم‌زمان روی ۱۷ چیز، کار کنید. اولویت‌های درجه یک را انتخاب کنید و فقط روی آن‌ها تمرکز کنید. بهتر است سه چیز را در خط پایان به‌صورت فشرده بردارید تا این‌که ۳۷ مورد را حرکت دهید تا بخش کوچکی از کار به اتمام برسد.

اولویت‌بندی وظایفی که کسب‌وکار اصلی خود را ایجاد می‌کنند

اول، شما به‌طور واضح نیاز دارید درآمد کسب کنید تا کسب‌وکار پایدار داشته باشید. ما اغلب به صاحبان کسب‌وکار جدید می‌گوییم: «اول، چیزی بفروشید». ثابت کنید که مفهوم، محصول و مدل کسب‌وکار شما کار می‌کند. «شما قصد ندارید برای اولین بار آن را درست کنید»؛ بنابراین، بهترین تلاش خود را ارائه داده و بازخورد را دریافت کنید. تغییرات و پیشرفت را ایجاد کنید.هر بار بهبود دهید. گواهینامه‌ها و رضایت‌نامه‌ها را دریافت کنید، مطالعات موردی را توسعه دهید و برای تجدیدنظر به‌منظور کسب مشتری بیشتر درخواست دهید. بر روی بهبود پیشنهاد‌های محصول و خدمات مشتریان خود تمرکز کنید. این اقدامات به شما بهترین شانس را برای ایجاد یک جریان نقد قابل‌اعتماد می‌دهد.

به مشتریان خود بی اندیشید

همه ما ادعا می‌کنیم که مردم کسب‌وکار شما را می‌سازند. بااین‌حال، در مراحل اولیه شروع یک کسب و کار، نیز می‌توانند آن را بسیار سریع ورشکست کنند. هنگام پیشرفت سریع قطعاً داشتن دیدگاهی از پایان تونل و هدف خود امری طبیعی است؛ اما فرهنگ دارای میراث پایدار است و تصمیمات اشتباه در استخدام رئیسان اولیه می‌تواند سالیان سال تأثیرات خورنده‌ای داشته باشد. تصمیم‌گیری در استخدام رؤسای اولیه تضمین‌کننده‌ی استخدام افرادی است که فرهنگ موردنظر را رفته‌رفته منعکس می‌کنند. این اقدامات در روزهای اول شرکت شما ضروری است، زیرا موج بعدی از کارکنان، فرمان خود را از کارکنان اولیه شما می‌گیرند.

اجرای روندهای ارتباطی با مشتری

در قلب هر شرکت رابطه شما با مشتریانتان قرار می‌گیرد. متمایزکننده‌ها و کیفیت محصولات شما زیربنا هستند، اما اگر مشتری اعتماد به کسب‌وکار شما را از دست بدهد، سریعاً از بین می‌روند. این بیانیه در دوره‌ی ثبت مدل کاری و کاهش هزینه‌های متغیر بیشتر واقعیت دارد. آنچه در مورد مشتریان شما در حال رخ دادن است، کسب‌وکار همه است. شرکت‌هایی که فکر می‌کنند موفقیت یا عدم آن در جذب مشتری به بخش X تعلق می‌گیرد (معمولاً به موفقیت در جذب مشتری یا دیگر بخش‌های ارائه‌ی خدمات گفته می‌شود) مانع موفقیت خود خواهند شد. با سعی و تلاش برای کسب رضایت مشتری و اعتماد و وفاداری مشتریان به برند، می‌توانید تجربه‌های کسب شده را برای توسعه‌ی بازاریابی، محصولات، فروش بیشتر، خدمات و چیزهای دیگر به کار بگیرید.

زمان صرف شده برای آینده را استفاده کنید

درحالی‌که شما بر روی کارهایی تمرکز می‌کنید که امروزه بر کسب‌وکار شما تأثیر می‌گذارند، چشم‌انداز آینده را از دست ندهید. اگر شما موفق هستید و کسب‌وکار شما رشد می‌کند، ممکن است نیاز به استخدام کارمندانی داشته باشید. شما ممکن است نیاز به تلاش‌های بازاریابی اضافی، فضای بزرگ‌تر، تجهیزات تولید یا سرمایه‌گذاری بیشتری داشته باشید. شما ممکن است به کسب مهارت و دانش بیشتر نیاز داشته باشید. صفحه گسترده خود را به اهداف خود برسانید. برخی از اهداف بلندمدت کسب‌وکارتان را شامل شوید. اطمینان حاصل کنید که شما در حال آماده‌سازی برای موفقیت دراز مدت هستید.

به همراه توسعه‌ی شرکت پیشرفت کنید

به یاد داشته باشید که به‌عنوان مدیرعامل شرکت با تغییر شرکت، شما نیز باید تغییر کنید. میزان فعالیت شما در مراحل اولیه‌ی شروع کسب و کار باید با پیشرفت شرکت، پرسنل و مشتریان هماهنگ باشد. همان‌گونه که شرکت شما نیازمند تغییر است شما نیز باید به‌عنوان یک رهبر تغییر کنید. در روزهای اول شروع یک کسب و کار ممکن است وادار شوید در صبح به‌عنوان فروشنده کار کنید، عصر مدیریت محصولات را به عهده بگیرید و غروب به بازاریابی بپردازید؛ اما با توسعه‌ی شرکت به رؤسایی نیاز خواهید داشت که در بخش‌های مختلف بتوانند بدون نظارت مستمر دیدگاه شما را عملی کنند و فرهنگ را تقویت بخشند. حفظ روش کار با توسعه‌ی شرکت از جمعیت ۱۵ نفری به ۱۵۰ نفر نه‌تنها به معنای تلاش کردن فراوان شما است بلکه شیوه‌ای برای عملی کردن روش‌هایی برای تقویت و پیشرفت شرکت شما خواهد بود. با توسعه‌ی شرکت، افراد و ساختارهای مورد نیاز برای موفقیت نیز تغییر خواهند کرد. انعطاف‌پذیری برای رویارویی با این تغییرات و نه‌ فقط عمل کردن به شیوه‌های قبلی خود راز موفقیت شرکت درحال توسعه است.

وظایف جانبی اضافی را انجام دهید

اگر وقت کافی برای تکمیل همه‌چیز در لیست کارهای خود را نداشته باشید، باید وظایفی را که می‌توانید برون‌سپاری کنید. این موارد ممکن است شامل کار اداری یا حسابداری باشد. شاید دیگران بتوانند برخی از تلاش‌های بازاریابی شما را انجام دهند. اینکه آیا ارزش زمان اضافی شما بیش از جبران هزینه پرداخت دیگران برای انجام وظایف است را تعیین کنید. به یاد داشته باشید، ممکن است زمان زیادی برای حرفه‌ای به‌منظور انجام این وظایف صرف شود و شما را مجبور به انجام اقداماتی کند که کسب‌وکار شما را به سمت جلو حرکت دهد. شروع یک کسب‌ و کار جدید موفقیت‌آمیز به معنی غلبه بر بسیاری از وظایف رقابتی است، اما اگر شما توصیه‌های بالا را دنبال کرده باشید، شما باید قادر به انتخاب مؤثر بیشتر از زمان و تلاش خود باشید. هیچ استراتژی طلایی برای شروع یک کسب ‌و کار موفق وجود ندارد. بااین‌وجود به‌ندرت می‌توان کسب‌وکاری را یافت که مجزا نباشد یا برخلاف نیازهای بازار عمل کند و به موفقیت نرسد. وقتی را صرف تشکیل گروهی مناسب کنید و به ارائه‌ی خدمات ویژه و پاسخگویی به نیاز مشتری بپردازید تا با موفقیت متوالی روبرو شوید. شما برای شروع یک کسب و کار از موارد بالا برای رسیدن به موفقیت استفاده می‌کنید؟ علاوه بر موارد بالا پیشنهاد دیگری در این زمینه دارید؟ لطفاً نظرات خود را با ما و کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 208 تاريخ : دوشنبه 17 تير 1398 ساعت: 1:26

کارمندیابی

کارمندیابی: از کجا بفهمیم که وقت استخدام اولین کارمندمان فرا رسیده است؟

کارمندیابی مقوله‌ای حساس و بعضاً دردسرساز برای شرکت‌های تازه تأسیس و استارتاپ‌هاست. در مرحله‌ای، هر کارآفرینی باید با یک تصمیم چالش‌برانگیزی مواجه شود و این چالش این است که: آیا اکنون زمان استخدام اولین کارمند من است؟ استخدام می‌تواند یک رویداد فلج‌کننده باشد. برای مدت طولانی، شما ایده خود را راه‌اندازی، حفظ و رهبری کرده‌اید. اکنون آماده‌شده‌اید که منابع خود را به کار ببرید و این اتفاق را توسعه دهید. هیجان‌انگیز است، این‌طور نیست؟ اما درعین‌حال، خطرناک است. اگر استخدام جدید کار نکند چه می‌شود؟ اگر یک فرد بی‌کفایت را استخدام کنید چطور؟ اگر نامناسب باشد چه؟ اگر استعفا دهد چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر شما در مدیریت او ناتوان باشید، چطور؟ در میان تمام این سرگردانی‌ها، یکی از سؤالات روشن‌کننده این است که: آیا زمان مناسب برای استخدام فرا رسیده است؟ از یک‌سو، اگر شما خیلی زود استخدام کنید، به‌احتمال‌زیاد، مشکلات مالی خود را به همراه خواهد داشت و کارکنان بی‌تفاوت، فشار مدیریت را بیشتر می‌کنند. از سوی دیگر، اگر شما خیلی دیر استخدام کنید، می‌توانید لحظه‌ای حیاتی برای انتشار پروژه خود را از دست بدهید، یا ممکن است در کارهایی که نمی‌توانید انجام دهید، غرق شوید. بنابراین پیدا کردن لحظه مناسب برای استخدام، می‌تواند تفاوت بین یک کار ناموفق و موفق را آشکار کند؛ اما دقیقاً چگونه می‌دانید که زمان مناسب فرا رسیده است؟ و لحظه جادویی مناسب چه زمانی است؟ ایران مدیر تلاش می‌کند در این مقاله بعضی از دستورالعمل‌هایی را که در استخدام اولین کارمند به آن نیاز دارید، ارائه کند.

نکاتی که درباره‌ عدم استخدام باید به یاد داشته باشید.

کارمندیابی وقتی شما ناامید هستید تصمیم‌گیری درباره‌ استخدام اغلب در اوج استرس‌ ایجاد می‌شود. کار شما انباشته‌شده است و برای انجام آن به شخص دیگری نیاز دارید. یک تصمیم ناگهانی و ناشی از ناامیدی، به‌ندرت تصمیم درستی هست. کارمندیابی وقتی شما دقیقاً نمی‌دانید کارمند جدید باید چه‌کاری انجام دهد اشتباه دیگر این است که شما می‌دانید که نیاز به کمک دارید، اما دقیقاً نمی‌دانید چه چیزی به کمک شما می‌آید. مگر اینکه مجموعه‌ای از مسئولیت‌ها و انتظاراتی را برای استخدام خود داشته باشید، در غیر این صورت از استخدام دست بکشید. استخدام جدید در این مرحله اشتباه بوده و بی‌اثر است؛ بنابراین، در عوض، یک مربی استخدام کنید، نه یک کارمند. کارمندیابی وقتی شما اولین فردی که می‌آید را استخدام می‌کنید اگر خوش‌شانس باشید، اولین متقاضی یک شخص فوق‌العاده خواهد بود که می‌تواند کسب‌وکار شما را به سطح بعدی سوق دهد؛ اما به‌طورمعمول این اتفاق نمی‌افتد. شما با مصاحبه با کاندیداهای بیشتر، در مورد خودتان، درباره بازار متقاضی و موقعیت خودتان یاد خواهید گرفت.

به‌جای کارمندیابی با یک بنیان‌گذار شروع کنید

اگر بخواهید گام بعدی را دنبال کنید، استخدام قطعاً چالش‌برانگیز خواهد بود. شما مدت‌ها است این کسب‌وکار را داشته‌اید و استخدام کارکنان می‌تواند ترسناک باشد؛ بنابراین، به‌جای آن، یک بنیان‌گذار را حداقل به‌طور ذهنی استخدام کنید. بنیان‌گذار یک ایده عالی برای شروع است، اما اگر بنیان‌گذار ندارید و در عوض آن، اولین استخدام خود را انجام می‌دهید، به دنبال کسی با پتانسیل همکاری و شراکت بگردید. برخی از ویژگی‌های یک بنیان‌گذار خوب چیست؟ در اینجا چندین مورد به پیشنهاد خود ذکر می‌کنم.
  • داشتن مهارت‌های تکمیلی (شریک خوب باید مکمل شما باشد)
  • چشم‌انداز و ارزش‌های مشابه
  • قابلیت اطمینان
  • شور و انرژی زیاد
  • هوش هیجانی بالا
  • انعطاف‌پذیری بالا
  • داشتن صداقت

کارمندیابی را با هدف رسیدن به درآمدزایی شروع کنید

گفته‌شده است که تنها دو هدف برای یک کارمند وجود دارد:
  1. کسب درآمد برای کسب‌وکار
  2. صرفه‌جویی در هزینه برای کسب‌وکار
اگر مطمئن هستید که استخدام جدید شما حداقل یکی از این دو مورد را پوشش می‌دهد، این کار را انجام دهید. در مراحل اولیه یک شرکت، درآمدزایی مهم‌تر از صرفه‌جویی در آن است. علاوه بر این، اگر شما در شروع کسب و کار قرار دارید و مانند بسیاری از استارتاپ‌های راه‌اندازی‌ شده هستید، پول زیادی برای صرفه‌جویی ندارید. آنچه شما باید انجام دهید این است که محصول و زمینه‌ بازاریابی آن را ایجاد کنید. بعداً می‌توانید در مورد استخدام افرادی برای محافظت از پول نقد فکر کنید. پس اگر می‌توانید تعدادی از مواردی را که باید انجام شود شناسایی کنید و درعین‌حال درآمد را نیز افزایش می‌دهید، می‌دانید وقت آن رسیده است که استخدام کنید. در اینجا برخی از فعالیت‌های معمولی از این دسته‌بندی وجود دارد:
  • تولید محصول (طراحان، توسعه‌دهندگان و غیره)
  • بازاریابی محصول (هکرهای رشد، بازاریابان محتوا و غیره)
  • پشتیبانی محصول (پشتیبانی از مشتری، پاسخگوی مشتریان و غیره)

کارمندیابی را زمانی دنبال کنید که وظایف شغلی مشخص است

قبل از اینکه به دنبال یک کارمند باشید، بدانید که به دنبال چه نوع کارمندی هستید. یک‌میلیون مجموعه مهارت‌های مختلف وجود دارد که می‌توانید شناسایی کنید. تنها اطلاع از این‌که «نیاز به کمک دارید» یا «نیاز به یک توسعه‌دهنده» دارید، کافی نیست. هر چه مجموعه‌ مسئولیت‌هایی که در شرح شغل فرد استخدام‌شده قرار می‌دهید واضح‌تر باشد، با دقت بیشتری می‌توانید کسی را استخدام کنید که این مسئولیت‌ها را بر عهده بگیرد.

قبل از کارمندیابی با استخدام یک پیمانکار کار خود را پیش ببرید

ممکن است هنوز هم درباره‌ استخدام مردد باشید. خود را تحت‌فشار قرار ندهید. در عوض، آن را به‌طور آزمایشی اجرا کنید. به‌جای استخدام یک کارمند تمام‌وقت، یک پیمانکار را استخدام کنید. مزایای مقدماتی استخدام یک پیمانکار در مقایسه با استخدام یک کارمند کمتر است. یک پیمانکار را با همان مجموعه از پارامترهایی که در یک کارمند به دنبال آن هستید، استخدام کنید. شما می‌توانید قراردادی را برای یک ماه، شش ماه یا یک سال ایجاد کنید. سعی کنید در طول مدت قرارداد به این سؤالات پاسخ دهید:
  • آیا این پیمانکار به شرکت کمک می‌کند یا مانع پیشرفت ما می‌شود؟
  • آیا می‌توانیم موقعیتی مانند موقعیت پیمانکار را برای مدت‌زمان طولانی پیدا کنیم؟
  • آیا به چیز بیشتری نیاز داریم؟
اگر مسیر پیمانکار روبه‌راه باشد، می‌توانید این شخص را به‌صورت یک کارمند رسمی تبدیل کنید و یا به دنبال یک کارمند تمام‌وقت باشید.

نتیجه‌گیری

از استخدام کردن نترسید. حتی یک استخدام نادرست بهتر از استخدام نکردن است. اشتباهات بخش مهمی از رشد، بهبود و گسترش است. ممکن است فرد اشتباهی را استخدام کنید یا شاید در زمان اشتباه، استخدام کنید اما حداقل، اکنون از این اشتباه اطلاع دارید و یک تجربه با ارزش را کسب کرده‌اید. شرکت شما بدون استخدام و دریافت کمک از دیگران رشد نمی‌کند و شما دقیقا به دنبال همین موضوع هستید. استخدام یک کارمند چه مسائل و چالش‌هایی را برای شما ایجاد کرده است؟ آیا از استخدام‌های خود راضی هستید؟ لطفاً تجربیات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 182 تاريخ : دوشنبه 17 تير 1398 ساعت: 0:36

ترس های کارآفرینی

ترس های کارآفرینی: ۹ دغدغه‌ای که باید هنگام شروع یک کسب‌وکار جدید برطرف کنید

ترس های کارآفرینی در دل هرکسی که می‌خواهد به این وادی دشوار وارد شود، وجود دارد. هر صاحب کسب‌وکاری موفق نمی‌شود تا مرحله راه‌اندازی واقعی تجارت خود برسد؛ مرحله‌ای که باید در آن حقوق و دستمزد بدهد. بسیاری از کارآفرینان حتی به اولین پیش‌نویس یک طرح تجاری نیز نمی‌رسند. تفاوت اصلی بین کسانی که خلق ثروت می‌کنند و آن‌هایی که فریب می‌خورند و بی‌سروصدا به خانه برمی‌گردند چیست؟ پاسخ این سؤال مقابله با ترس‌های کارآفرینی است. مهم نیست کارآفرینان چند بار پیش‌فرض‌های خود را مطالعه کرده و تائید کنند؛ ترس‌ها به وجود می‌آیند و در هر مرحله آن‌ها را به چالش می‌کشد. ایران مدیر در این مقاله ۹ مورد از ترس‌هایی را که یک صاحب کسب‌وکار ممکن است با آن مواجه شود را بررسی کرده و به شما می‌گوید تا چگونه بر این ترس‌ها غلبه کنید.

۱٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «ندانستن اینکه از کجا شروع کنیم»

اکثر کارآفرینان نمی‌دانند برای آن‌که ایده‌های خود را به اجرا درمی‌آورند از کجا باید شروع کنند. برای حل این مشکل باید کسی را پیدا کنید که هدفی مشابه شما داشته و به آن هدف رسیده است. در مورد او و ساختار کسب‌وکاری که راه‌اندازی کرده است، مطالعه کنید و سعی کنید اطلاعات تماس او را پیداکرده و با او صحبت کنید. حتی اگر وقت و یا علاقه‌ای به گفتگو با شما نداشته باشد، می‌دانید که او موفق بوده؛ بنابراین شما نیز می‌توانید به موفقیت برسید. فقط یک‌قدم جلو بروید و آنچه را که منطقی به نظر می‌رسد انجام دهید. با پیش رفتن، مسیر خود را پیدا خواهید کرد.

۲٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «متخصص نبودن»

شما به‌عنوان یک کارآفرین ممکن است به‌اندازه کافی از محصول و یا خدماتی که می‌خواهید عرضه کنید، مطلع نباشید. اگر حس می‌کنید که به‌اندازه‌ کافی در این زمینه تخصص ندارید نگران نباشید. کافی است یادگیرنده باشید و تلاش کنید تا برای چیزهایی که هنوز نمی‌دانید، پاسخ‌هایی درست پیدا کنید. کارآفرینان موفق برای رشد مداوم به یادگیری نیاز دارند. هرگز نباید دست از یادگیری بردارید.

۳٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «دیوانه به نظر رسیدن»

قطعاً بسیاری از مردم فکر می‌کنند که شما دیوانه هستید که در شرایط بحرانی اقتصاد ایران و رکود حاکم بر آن، یک کسب‌وکار جدید را شروع کرده‌اید. شما با خود می‌گویید که نکند حرف‌های آنان درست باشد. احتمالاً با خود می‌گویید که کار عاقلانه و منطقی آن است که هرگز ریسک نکنید و یک کسب‌وکار جدید را راه نیندازید و بدین ترتیب برای همیشه زیردست دیگران کارخواهید کرد. آیا هنگام خواندن جملات بالا خنده‌تان گرفت؟ اگر پاسخ شما آری است، به این دلیل است که شما یک کارآفرین هستید و ریسک کردن در خون شماست: بدون ریسک اصلاً نمی‌توانید زندگی کنید. شما باید اندکی دیوانه باشید تا بتوانید بر روی پاهای خود بایستید، به استعدادهای خود اعتقاد داشته باشید و دیگران را متقاعد کنید که به شما و توانایی‌هایتان اعتقاد داشته باشند. پس دیوانگی خود را بپذیرید و ایده های کسب و کار خود را اجرایی کنید؛ همان‌طور که اپل معتقد است: «دیوانه‌ها هستند که جهان را تغییر می‌دهند».

۴٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «نیافتن بودجه موردنیاز»

اگر هر فردی بتواند با یک ایده وارد بانک شود و وام بگیرد و یا یک سرمایه‌گذار خوب جذب کند، راه‌اندازی یک کسب‌وکار مثل آب خوردن خواهد بود. ازآنجایی‌که ما در ‌یک دنیای رؤیایی زندگی نمی‌کنیم، در اکثر مواقع کارآفرینان بدون سرمایه‌گذار شروع به کسب‌وکار می‌کنند. ممکن است سرمایه اولیه لازم را برای شروع کسب‌ و کار نداشته باشید، اما به‌زودی خواهید فهمید که یک ‌روند آهسته و پایدار در ساختن کسب‌وکار بهترین گزینه خواهد بود. محصول خود را به فروش رساند، سود خود را به دست آورید و آن را در کسب‌وکار خود سرمایه‌گذاری کنید و هرگز همه تمرکز خود را به وام و سرمایه‌گذاران معطوف نکنید.

۵٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «عدم جذب مشتری»

این وحشتناک است که مهارت‌های خود را به جهان عرضه کنید، اما جهان به شما شک داشته باشد و ارزش کارتان را درک نکند. مگر اینکه کسب‌وکار خود را با یک نوع مخاطب ثابت از افرادی شروع کنید که آماده‌ واریز پول به حساب‌های شما هستند. باید بدانید که جلب اعتماد مشتری سخت است و هرکسی بلافاصله شروع به در زدن نمی‌کند. اگر با ذهنیت مثبت کسب‌وکارتان را شروع کنید و به‌طور مداوم آنچه را که وعده داده‌اید، تحویل دهید، قطعاً شاهد تغییر اوضاع خواهید بود. درعین‌حال، بر برنامه بازاریابی خود به‌طور قابل‌توجهی کارکنید، مطالعه کنید تا سطح تخصصتان را افزایش دهید و با خود مهربان باشید زیرا فراتر از بسیاری از افراد پیشرفته‌اید.

۶٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «جذب مشتریان زیاد»

روی دیگر سکه، ترس ناشی از هجوم یک‌باره مردم به سمت ایده و خدماتی است که عرضه می‌کنید. تصور کنید که با ارائه اولین محصولات خود، مردم برای دیدن شما و خرید خدماتتان صف بکشند. آیا این مسئله شما را می‌ترساند؟ آیا می‌ترسید که قادر به رهبری این تقاضای هیجانی در یک کسب‌وکار نوپا نباشید؟ به جای ترسیدن تلاش کنید تا از نحوه تصمیم گیری مصرف کنندگان اطلاع پیدا کنید و بدانید که موفقیت بیش‌ازحد شما را از همتایان خود جدا کند و موجب می‌شود تا در آن بالا تنها باشید پس مدام با خود زمزمه کنید: «کسی باید در قله باشد تا منجر به پیشرفت بشریت شود».

۷٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «ناامید کردن خانواده‌ خود»

ممکن است ترس شما این باشد که کار جدیدتان نتواند نیازهای خانواده‌تان را فراهم نکند و یا شما جلوی آن‌ها خجالت‌زده شوید؛ اما اگر کسی به شما بگوید که خانواده شما برای صمیمی‌تر شدن نیاز به این تجربه دارد چه؟ با اعضای خانواده‌تان صحبت کنید و بگذارید بدانند که با این سرمایه‌گذاری، امنیت اقتصادی و خانوادگی آن‌ها به خطر نمی‌افتد. با آن‌ها در مورد ریسک‌هایی که می‌خواهید انجام دهید و نیز انرژی و زمانی که باید برای موفقیت کسب‌وکار خود سرمایه‌گذاری کنید، صحبت کنید. خانواده خود را به بهترین شیوه آماده کنید و از آن‌ها بخواهید که در این مسیر هم‌سفر شما باشند.

۸٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «درآمد ناکافی برای رشد کسب‌وکار»

کارآفرین فردی است که راه‌اندازی کسب‌وکاری را بر عهده می‌گیرد که ذاتاً از خطرات مالی بالایی برخوردار است. اگر در کسب‌وکار خود سرمایه‌گذاری کنید و شاهد بازده عالی نباشید، باید به کار خود ادامه دهید. اگر قبل از کسب درآمد، کار را ترک کنید، هرگز درآمدی کسب نخواهید کرد؛ و علیرغم آن‌که سرمایه‌گذاری اولیه‌ای برای شروع کسب‌وکار خودکرده‌اید، اما هیچ نتیجه‌ای از آن نگرفته‌اید و این یعنی یک ضرر تمام‌عیار! اگر مطمئن هستید که در مسیر درستی قرار دارید تا رسیدن به درآمد مطلوب کارکنید. هرچند گزینه جذب سرمایه‌گذار جدید برای رشد کسب‌ و کار را هم نباید فراموش کنید.

۹٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «کشف اینکه همه‌چیز اشتباه پیش رفته است».

شما نمی‌توانید یک بازی بولینگ را بدون ضربه زدن به پین بازی کنید. پس از افتادن آن‌ها چه می‌کنید؟ می‌نشینید و گریه می‌کنید؟ خیر، پین‌ها را به حالت قبل خود برگردانده و دوباره بازی می‌کنید. تنظیم کردن پین‌ها فقط یک بخش از بازی است. هنگامی‌که مشکلات در کسب‌وکار به وجود می‌آیند، این فرصتی را به شما می‌دهد که پین‌ها را دوباره تنظیم کنید. به‌عنوان یک کارآفرین، به‌احتمال‌زیاد باید آنچه را که برای تکمیل بازی لازم است انجام دهید؛ بنابراین وقتی پین‌ها سقوط کردند، نترسید. شما می‌توانید آن‌ها را دوباره درست تنظیم کنید. ترس های کارآفرینی در دل هرکارآفرینی جا خوش کرده است. در این میان افرادی از پس غول کارآفرینی برمی‌آیند که بر ترس‌های خود غلبه کرده و موانع ذهنی خود را برطرف کنند. شما به‌عنوان یک کارآفرین با کدام ترس‌ها دست‌وپنجه نرم کرده‌اید؟ آیا ترس های کارآفرینی موجب شده است تا ایده خود را رها کنید و دوباره یک کارمند شوید؟ لطفاً تجربیات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 189 تاريخ : يکشنبه 16 تير 1398 ساعت: 1:48

راه اندازی کسب و کار خانگی

راه اندازی کسب و کار خانگی و راه‌های موفقیت و متمرکز شدن در آن

راه اندازی کسب و کار خانگی دارای مزایای زیادی مانند انعطاف‌پذیری، توانایی ایجاد برنامه زمان‌بندی خود و حتی تجزیه‌وتحلیل مالیات می‌باشد. غلبه بر این مزایا دشوار است، اما رشد کسب و کار در خانه می‌تواند دشوار باشد. بااین‌حال، در خانه بودن به معنای «کوچک ماندن» یا محدود کردن فرصت‌های شما نیست. درواقع، بعضی از شناخته‌شده‌ترین شرکت‌های جهان مانند اپل، هرشای و شرکت موتور فورد از خانه شروع به کار کرده‌اند. علاوه بر این، ۶۹ درصد از کارآفرینان، کسب‌وکار خود را از خانه‌هایشان شروع می‌کنند. اگر آرزوهای بزرگ دارید و به دنبال روش‌هایی هستید که ایده بزرگ خود را به یک مدل کسب‌وکار تبدیل کنید که از خانه اداره می‌شود، نیاز به یک برنامه دارید. ایران مدیر نکات زیر را برای راه اندازی کسب و کار خانگی را بیان می‌کند:

۱٫ فضای خود را ارزیابی کنید

راه اندازی کسب و کار خانگی به این معنی نیست که خانه‌تان یک مکان ایده آل است؛ اما ممکن است که به سازگاری نیاز داشته باشید. به فضای زندگی فعلی خود فکر کنید و آن را با مدل کسب‌وکار ذهنی خود مقایسه کنید. اگر می‌خواهید قادر به ملاقات مشتریان یا کارمندان خود باشید، آیا می‌توانید به‌راحتی این کار را در خانه خود انجام دهید؟ آیا یافتن شما کار آسانی است؟ آیا فضای پارکینگ کافی دارید؟ اگر در طول این ارزیابی مانعی وجود داشته باشد، رفتن به خانه‌ای که بیشتر برای اداره یک کسب‌وکار و درعین‌حال زندگی راحت مناسب باشد می‌تواند گام اول خوبی باشد.

۲٫وقتش رسیده راه اندازی کسب و کار خانگی را آغاز کنید

هنگامی‌که مطمئن شدید خانه‌ی شما برای کسب‌وکار آماده است، زمان آن رسیده که بر فضای اداری واقعی خود تمرکز کنید. ابتدا حتماً از داشتن یک منطقه اختصاصی برای شروع کسب‌وکار مطمئن شوید. خانه شما ممکن است به یک دفتر مجهز باشد. اگرنه، بخش‌هایی از یک اتاق بزرگ‌تر را در نظر بگیرید، یا حتی یک گاراژ را ضد آب کرده و آن را به دفتر رؤیایی خود تبدیل کنید. همچنین، در مورد لوازم موردنیاز برای انجام کسب‌وکار فکر کنید. همه‌چیز از مبلمان تا لوازم اداری هنگام بودجه‌بندی مخارج آغازین خود باید در نظر گرفته شود. آنچه را که برای پیش رفتن نیاز دارید بسنجید و به دنبال راه‌هایی برای ذخیره باشید. برند خود را در نظر بگیرید. برند شخصی برای راه اندازی کسب و کار خانگی مانند شرکت‌های بزرگ نیز اهمیت دارد. به سرمایه‌گذاری در مواد بازاریابی که لوگوی شما را حمل می‌کنند نگاهی بیندازید و وب‌سایتی را ایجاد کنید که همین کار را انجام می‌دهد. اگر مطمئن نیستید که از کجا شروع کنید، با یک طراح مشورت کنید.

۳٫ برای راه اندازی کسب و کار خانگی ، یک برنامه تنظیم کنید

شما ممکن است به رؤیای انعطاف‌پذیری که به‌زودی از آن شما خواهد شد فکر کنید، اما برای آنکه کسب‌وکارتان سودآور باشد، به کار نیاز دارد. برای تنظیم برنامه خود، این موارد را در نظر بگیرید: • چند ساعت در روز را برای کسب‌وکار خود نیاز دارید. • برنامه فعلی شما چگونه است – چه چیزی را می‌توانید سازمان‌دهی کنید و چه چیزی را باید برنامه‌ریزی کنید؟ • چه زمانی‌ به نحو احسن کار می‌کنید؟ آیا یک فرد سحرخیز یا یک جغد شب هستید؟ چه ساعتی کارآمد بیشتری دارید و متمرکز هستید؟ برای اکثر بزرگ‌سالان، پاسخ به این سؤال نزدیک ظهر است. برای کار در ساعت‌های کارآمد خود برنامه‌ریزی کنید. • چه زمانی مشتریان و شرکای کسب‌وکار شما در دسترس هستند. اگر در نیمه‌شب بهتر کار کنید، اما باید در طول ساعات کاری با مشتریان یا شرکای اصلی کسب‌وکار تماس بگیرید، ممکن است کار دشوار شود. هنگامی‌که تمام عوامل مهم ذکرشده‌ی بالا را در نظر گرفتید، یک برنامه واقعی ایجاد کنید. آن را در تقویم خود علامت‌گذاری کنید و با اعضای خانواده و دوستان خود به اشتراک بگذارید. درک اینکه شما واقعاً در حال کار هستید، حتی اگر در خانه باشید، برای همه مفید است.

۴٫ زندگی شخصی خود را جدا نگه‌دارید

هنگامی‌که در یک فضای اداری واقعی کار می‌کنید، رها کردن محیط کاری آسان است. ممکن است بعد از ساعت‌ها به آن فکر کنید، اما هر کاری که شما نیاز دارید انجام دهید، در دفتر است. هنگامی‌که از خانه کار می‌کنید، این محدوده از بین می‌رود. به یاد داشته باشید که یک برنامه زمانی دارید. ممکن است به چیزهای غیرمنتظره‌ای برخورد کنید، اما سعی کنید راهی پیدا کنید که از محل کارتان در زمانی که کار نمی‌کنید، دور بمانید. این برای سلامت روان و شادی و همچنین خانواده شما بسیار مهم است.

۵٫ یک شبکه ایجاد کنید

هنگامی‌که از خانه کار می‌کنید، احتمالاً بیشتر وقت خود را به‌تنهایی می‌گذرانید. این می‌تواند به پیامدهای عاطفی و روحی منفی به‌ویژه در کارآفرینانی که به رشد و پیشرفت در کنار دیگران علاقه دارند، منجر شود. برای غلبه بر این شرایط، به سازمان‌های محلی و حرفه‌ای توجه کنید. بعد از پیدا کردن آن، به یک جلسه بروید. اگر مناسب باشد، در آن عضو شوید. برای حضور در رویدادهای اجتماعی، کسب اطلاعات بیشتر در مورد صنعت خود و برقراری ارتباط با افراد فعال در این زمینه تلاش کنید. این ممکن است انرژی اجتماعی مورد نیاز شما را برای رشد و شکوفایی فراهم کند و این یکی دیگر از جنبه‌های مهم ایجاد یک برند شخصی است که توسط دیگران به رسمیت شناخته‌شده است. اگر ظروف نشسته در آشپزخانه است. دوستان و خانواده در تمام‌روز تماس می‌گیرند یا سر می‌زنند. سگی در حال صدا کردن است. اداره یک کسب‌ و کار خانگی در بیرون از خانه فواید خود را دارد اما معمولاً با حواس‌پرتی همراه است. متمرکز ماندن درزمانی که تمام حواس‌پرتی‌های خانه دائماً در دفتر کار شما حضور دارند مشکل است. به‌هرحال باکمی نظم و ترتیب می‌توانید کار کنید و حواس‌پرتی را از خود دور کنید. در این قسمت چند نکته برای متمرکز ماندن در زمان اداره و راه اندازی کسب و کار خانگی بیان ده است:

۱٫ مفیدترین ساعات بدون حواس‌پرتی را مشخص کنید و آن‌ها را به حداکثر برسانید

چه زمان‌هایی مفیدترین ساعات و اختلالات در حداقل ممکن هستند؟ این سؤال بسیار مهم است. برای بعضی از کارآفرینان خانگی می‌تواند صبح زود باشد اما برای دیگران می‌تواند در ساعات دیرتری در روز باشد. هر فرد و کسب و کار خانگی متفاوت است. این یک دلیل خوب برای داشتن کسب‌وکار خودتان است: می‌توانید ساعات خود را طبق زمان‌بندی و میزان انرژی خود تنظیم کنید. مشخص کنید که چه زمان‌هایی در روز بهترین ساعات تمرکز بر کارهای مهمی هستند که باید انجام شوند و اجازه ندهید که آن زمان‌ها به هدر بروند. شاید نتوانید در آن زمان‌ها با مشتریان تماس بگیرید، خصوصاً اگر مفیدترین زمان بدون حواس‌پرتی شما ۵ صبح باشد؛ اما می‌توانید از آن زمان‌ها برای نوشتن گزارشی مهم، پاسخ به ایمیل‌ها یا مرتب‌سازی شماره‌ها و کارهایی که نیاز به محیطی ساکت دارند استفاده کنید. مایکل مرزنیچ عصب‌شناس دانشگاه کالیفرنیا در سانفرانسیسکو، در سایت اینک می‌گوید که فواید مجبور کردن خود به تمرکز و ایجاد محیط کاری بدون حواس‌پرتی دست‌کم گرفته می‌شود. هرچه بیشتر به حواس‌پرتی‌ها اجازه غلبه بدهید، از بین بردن آن‌ها مشکل‌تر می‌شود. مرزنیچ در سایت اینک گفت: «اگر به‌جای از بین بردن و غلبه بر حواس‌پرتی‌ها دائماً گوش‌به‌زنگ باشید، پروسه‌های فیزیولوژیکی که حواس‌پرتی‌ها را تحت کنترل می‌گیرند را ضعیف می‌سازید. اگر هرگز خودتان را مجبور به تمرکز نکنید، به‌سادگی بدن خود را برای تولید کمتر نورآدرنالین برنامه‌ریزی می‌کنید.» به‌عبارت‌دیگر هرچه کمتر تمرکز کنید، کمتر نوروشیمی که به تمرکز کمک می‌کند را تولید می‌کنید.

۲٫ در طول روز کاری مرزهایی تعیین کنید

همان‌طور که در بالا گفته شد مفیدترین زمان‌های کاری را در خود بشناسید. بگذارید تا خانواده، دوستان و همسایه‌ها ساعات کاری شما را بدانند و از آن‌ها بخواهید تا از تماس با شما در آن ساعات خودداری کنند، مگر آنکه نیازی فوری یا اورژانسی پیش آید. در بعضی موارد باید ثابت‌قدم باشید، چراکه مردم به‌راحتی تصور می‌کنند که اگر در خانه هستید پس حتماً برای صحبت با آن‌ها وقت آزاد دارید. یک راه ساده برای تعیین حدومرز در زمان کار در خانه داشتن یک دفتر کار معین و یک خط تلفن کاری است. شما حتی باید علامت «مزاحم نشوید» را در زمان‌های کاری روی در بزنید. لین ترونگ سردبیر سایت وایزبرد می‌نویسد: «داشتن یک جدول زمان‌بندی برای ساعات کاری باعث می‌شود تا خانواده شما بدانند که چه زمان‌هایی مشغول کار هستید و چه زمان‌هایی برای آن‌ها وقت دارید.»

۳٫ استراحت کنید

تحقیقات بسیاری نشان می‌دهند که مجبور کردن خودتان به استراحت می‌تواند تمرکز را در طول روز کاری افزایش دهد. در مطالعه‌ای، برنامه بهره‌وری Desk Time اعلام کرد که بهترین زمان‌بندی را یافته است: ۵۲ دقیقه سخت کار کنید و سپس ۱۷ دقیقه استراحت کنید. درهرحال زمان استراحت نباید برای چک کردن فیس‌بوک یا خواندن ایمیل که پتانسیل حواس‌پرتی بسیار دارند و ذهن شما را آرام نمی‌کنند صرف شود. ترجیحاً باید از پشت میز خود بلند شوید و ورزش کنید یا یک اسنک سالم میل کنید. جولیا جیفورد از گروه Desk Time می‌نویسد: «تمرکز مانند یک ماهیچه است و برای عملکرد بهتر نیاز به استراحت دارد و نباید بیش‌ازحد کار کند. در غیر این صورت از کار می‌افتد و زمان بیشتری برای بازگشت به کار نیاز خواهد داشت.» کلید موفقیت محدود کردن زمان استراحت و مجبور کردن خود برای بازگشت به کار بعد از استراحت است. خودتان را درگیر کارهایی مانند شستن ظروف یا مکالمه‌ای طولانی با یک دوست نکنید چراکه این کارها وقت زیادی از شما خواهند گرفت.

۴٫ آنلاین بمانید

ایجاد شبکه‌ای از افراد شاغل در خانه و یا افراد شاغل در حوزه کاری‌تان می‌تواند شما را در طول روز کاری تشویق نماید. گاهی اوقات با افراد در حوزه کاری خود و یا پیوستن به یک گروه حرفه‌ای جلسات صرف نهار یا قهوه را در نظر بگیرید. گاهی اوقات خروج از خانه و کار در یک کافی‌شاپ محلی نیز بسیار کمک می‌کند. کارآفرینان جیسون فراید و دیوید هاینمر هانسون در سایت کسب‌وکار اینسایدر می‌نویسند: «به نظر غیرمعمول می‌آید اما حضور افراد دیگر حتی اگر آن‌ها را نمی‌شناسید می‌تواند ذهنتان را فریب دهد و فکر کند که سازنده بودن تنها کاری است که باید انجام شود.»

۵٫ برای کاهش صداهای اطراف یک هدفون بخرید

آیا یک سگ پرسروصدا دارید یا دائماً صدای دویدن کودکان بعد از مدرسه را می‌شنوید؟ بهترین سرمایه‌گذاری ممکن خرید یک هدفون باکیفیت است. جان برندون نویسنده سایت اینک به رفع حواس‌پرتی‌ها با موزیک برای انجام کارها معتقد است: «صدای موزیک را در آن هدفون‌های گران‌قیمت بالا ببرید و از آن محیط خارج شوید و یا گوشه‌ای در جایی از ساختمان پیدا کنید و کار کنید. تلفن خود را برای مدتی از شبکه خارج کنید و جی‌میل خود را ببندید.» موزیکی که بهره‌وری لازم را به شما می‌دهد را پیدا کنید.

۶٫ یک دستیار استخدام کنید

آیا کارهای بی‌فایده‌ای چون خواندن ایمیل، به‌روز کردن صفحات اجتماعی یا لیست مخاطبان سرعت شما را کاهش می‌دهد؟ مقداری هزینه کردن برای یک دستیار مجازی این مسئله را حل می‌کند. بررسی کنید که چه‌کارهایی را واقعاً می‌توانید به بیرون موکول کنید تا از انجام آن شخصاً آسوده شوید. یک دستیار حتی برای یک ساعت در روز استخدام کنید تا آن کارها را انجام دهد و شما می‌توانید بر موارد مهم و پول‌ساز تمرکز کنید. برد هینز مالک سایت یام‌دومینز در سایت کارآفرینان می‌نویسد: «درحالی‌که استخدام یک دستیار مجازی روز شما را آزاد می‌کند اما مسئولیت انجام کارها به‌صورت کامل و مؤثر بر دوش شما است.» اداره موفقیت‌آمیز و راه اندازی کسب و کار خانگی نظم و ترتیب بسیاری می‌طلبد؛ اما با آگاهی و برنامه‌ریزی می‌توانید حواس‌پرتی‌ها را محدود کرده و کارایی خود را افزایش دهید. راه اندازی کسب و کار خانگی یک چشم‌انداز هیجان‌انگیز است، اما به تلاش نیاز دارد. برای اطمینان از اینکه شروع درستی داشتید و در حال پیشرفت هستید، راهنمایی‌های بالا را ببینید و قدم بردارید. چیزهای بزرگی می‌توانند در انتظار شما باشند. اگر شما هم قصد راه اندازی کسب و کار خانگی را دارید، می‌توانید در این مورد نظرات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 208 تاريخ : پنجشنبه 13 تير 1398 ساعت: 11:42

ترس های کارآفرینی

ترس های کارآفرینی: ۹ دغدغه‌ای که باید هنگام شروع یک کسب‌وکار جدید برطرف کنید

ترس های کارآفرینی در دل هرکسی که می‌خواهد به این وادی دشوار وارد شود، وجود دارد. هر صاحب کسب‌وکاری موفق نمی‌شود تا مرحله راه‌اندازی واقعی تجارت خود برسد؛ مرحله‌ای که باید در آن حقوق و دستمزد بدهد. بسیاری از کارآفرینان حتی به اولین پیش‌نویس یک طرح تجاری نیز نمی‌رسند. تفاوت اصلی بین کسانی که خلق ثروت می‌کنند و آن‌هایی که فریب می‌خورند و بی‌سروصدا به خانه برمی‌گردند چیست؟ پاسخ این سؤال مقابله با ترس‌های کارآفرینی است. مهم نیست کارآفرینان چند بار پیش‌فرض‌های خود را مطالعه کرده و تائید کنند؛ ترس‌ها به وجود می‌آیند و در هر مرحله آن‌ها را به چالش می‌کشد. ایران مدیر در این مقاله ۹ مورد از ترس‌هایی را که یک صاحب کسب‌وکار ممکن است با آن مواجه شود را بررسی کرده و به شما می‌گوید تا چگونه بر این ترس‌ها غلبه کنید.

۱٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «ندانستن اینکه از کجا شروع کنیم»

اکثر کارآفرینان نمی‌دانند برای آن‌که ایده‌های خود را به اجرا درمی‌آورند از کجا باید شروع کنند. برای حل این مشکل باید کسی را پیدا کنید که هدفی مشابه شما داشته و به آن هدف رسیده است. در مورد او و ساختار کسب‌وکاری که راه‌اندازی کرده است، مطالعه کنید و سعی کنید اطلاعات تماس او را پیداکرده و با او صحبت کنید. حتی اگر وقت و یا علاقه‌ای به گفتگو با شما نداشته باشد، می‌دانید که او موفق بوده؛ بنابراین شما نیز می‌توانید به موفقیت برسید. فقط یک‌قدم جلو بروید و آنچه را که منطقی به نظر می‌رسد انجام دهید. با پیش رفتن، مسیر خود را پیدا خواهید کرد.

۲٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «متخصص نبودن»

شما به‌عنوان یک کارآفرین ممکن است به‌اندازه کافی از محصول و یا خدماتی که می‌خواهید عرضه کنید، مطلع نباشید. اگر حس می‌کنید که به‌اندازه‌ کافی در این زمینه تخصص ندارید نگران نباشید. کافی است یادگیرنده باشید و تلاش کنید تا برای چیزهایی که هنوز نمی‌دانید، پاسخ‌هایی درست پیدا کنید. کارآفرینان موفق برای رشد مداوم به یادگیری نیاز دارند. هرگز نباید دست از یادگیری بردارید.

۳٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «دیوانه به نظر رسیدن»

قطعاً بسیاری از مردم فکر می‌کنند که شما دیوانه هستید که در شرایط بحرانی اقتصاد ایران و رکود حاکم بر آن، یک کسب‌وکار جدید را شروع کرده‌اید. شما با خود می‌گویید که نکند حرف‌های آنان درست باشد. احتمالاً با خود می‌گویید که کار عاقلانه و منطقی آن است که هرگز ریسک نکنید و یک کسب‌وکار جدید را راه نیندازید و بدین ترتیب برای همیشه زیردست دیگران کارخواهید کرد. آیا هنگام خواندن جملات بالا خنده‌تان گرفت؟ اگر پاسخ شما آری است، به این دلیل است که شما یک کارآفرین هستید و ریسک کردن در خون شماست: بدون ریسک اصلاً نمی‌توانید زندگی کنید. شما باید اندکی دیوانه باشید تا بتوانید بر روی پاهای خود بایستید، به استعدادهای خود اعتقاد داشته باشید و دیگران را متقاعد کنید که به شما و توانایی‌هایتان اعتقاد داشته باشند. پس دیوانگی خود را بپذیرید و ایده های کسب و کار خود را اجرایی کنید؛ همان‌طور که اپل معتقد است: «دیوانه‌ها هستند که جهان را تغییر می‌دهند».

۴٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «نیافتن بودجه موردنیاز»

اگر هر فردی بتواند با یک ایده وارد بانک شود و وام بگیرد و یا یک سرمایه‌گذار خوب جذب کند، راه‌اندازی یک کسب‌وکار مثل آب خوردن خواهد بود. ازآنجایی‌که ما در ‌یک دنیای رؤیایی زندگی نمی‌کنیم، در اکثر مواقع کارآفرینان بدون سرمایه‌گذار شروع به کسب‌وکار می‌کنند. ممکن است سرمایه اولیه لازم را برای شروع کسب‌ و کار نداشته باشید، اما به‌زودی خواهید فهمید که یک ‌روند آهسته و پایدار در ساختن کسب‌وکار بهترین گزینه خواهد بود. محصول خود را به فروش رساند، سود خود را به دست آورید و آن را در کسب‌وکار خود سرمایه‌گذاری کنید و هرگز همه تمرکز خود را به وام و سرمایه‌گذاران معطوف نکنید.

۵٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «عدم جذب مشتری»

این وحشتناک است که مهارت‌های خود را به جهان عرضه کنید، اما جهان به شما شک داشته باشد و ارزش کارتان را درک نکند. مگر اینکه کسب‌وکار خود را با یک نوع مخاطب ثابت از افرادی شروع کنید که آماده‌ واریز پول به حساب‌های شما هستند. باید بدانید که جلب اعتماد مشتری سخت است و هرکسی بلافاصله شروع به در زدن نمی‌کند. اگر با ذهنیت مثبت کسب‌وکارتان را شروع کنید و به‌طور مداوم آنچه را که وعده داده‌اید، تحویل دهید، قطعاً شاهد تغییر اوضاع خواهید بود. درعین‌حال، بر برنامه بازاریابی خود به‌طور قابل‌توجهی کارکنید، مطالعه کنید تا سطح تخصصتان را افزایش دهید و با خود مهربان باشید زیرا فراتر از بسیاری از افراد پیشرفته‌اید.

۶٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «جذب مشتریان زیاد»

روی دیگر سکه، ترس ناشی از هجوم یک‌باره مردم به سمت ایده و خدماتی است که عرضه می‌کنید. تصور کنید که با ارائه اولین محصولات خود، مردم برای دیدن شما و خرید خدماتتان صف بکشند. آیا این مسئله شما را می‌ترساند؟ آیا می‌ترسید که قادر به رهبری این تقاضای هیجانی در یک کسب‌وکار نوپا نباشید؟ به جای ترسیدن تلاش کنید تا از نحوه تصمیم گیری مصرف کنندگان اطلاع پیدا کنید و بدانید که موفقیت بیش‌ازحد شما را از همتایان خود جدا کند و موجب می‌شود تا در آن بالا تنها باشید پس مدام با خود زمزمه کنید: «کسی باید در قله باشد تا منجر به پیشرفت بشریت شود».

۷٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «ناامید کردن خانواده‌ خود»

ممکن است ترس شما این باشد که کار جدیدتان نتواند نیازهای خانواده‌تان را فراهم نکند و یا شما جلوی آن‌ها خجالت‌زده شوید؛ اما اگر کسی به شما بگوید که خانواده شما برای صمیمی‌تر شدن نیاز به این تجربه دارد چه؟ با اعضای خانواده‌تان صحبت کنید و بگذارید بدانند که با این سرمایه‌گذاری، امنیت اقتصادی و خانوادگی آن‌ها به خطر نمی‌افتد. با آن‌ها در مورد ریسک‌هایی که می‌خواهید انجام دهید و نیز انرژی و زمانی که باید برای موفقیت کسب‌وکار خود سرمایه‌گذاری کنید، صحبت کنید. خانواده خود را به بهترین شیوه آماده کنید و از آن‌ها بخواهید که در این مسیر هم‌سفر شما باشند.

۸٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «درآمد ناکافی برای رشد کسب‌وکار»

کارآفرین فردی است که راه‌اندازی کسب‌وکاری را بر عهده می‌گیرد که ذاتاً از خطرات مالی بالایی برخوردار است. اگر در کسب‌وکار خود سرمایه‌گذاری کنید و شاهد بازده عالی نباشید، باید به کار خود ادامه دهید. اگر قبل از کسب درآمد، کار را ترک کنید، هرگز درآمدی کسب نخواهید کرد؛ و علیرغم آن‌که سرمایه‌گذاری اولیه‌ای برای شروع کسب‌وکار خودکرده‌اید، اما هیچ نتیجه‌ای از آن نگرفته‌اید و این یعنی یک ضرر تمام‌عیار! اگر مطمئن هستید که در مسیر درستی قرار دارید تا رسیدن به درآمد مطلوب کارکنید. هرچند گزینه جذب سرمایه‌گذار جدید برای رشد کسب‌ و کار را هم نباید فراموش کنید.

۹٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «کشف اینکه همه‌چیز اشتباه پیش رفته است».

شما نمی‌توانید یک بازی بولینگ را بدون ضربه زدن به پین بازی کنید. پس از افتادن آن‌ها چه می‌کنید؟ می‌نشینید و گریه می‌کنید؟ خیر، پین‌ها را به حالت قبل خود برگردانده و دوباره بازی می‌کنید. تنظیم کردن پین‌ها فقط یک بخش از بازی است. هنگامی‌که مشکلات در کسب‌وکار به وجود می‌آیند، این فرصتی را به شما می‌دهد که پین‌ها را دوباره تنظیم کنید. به‌عنوان یک کارآفرین، به‌احتمال‌زیاد باید آنچه را که برای تکمیل بازی لازم است انجام دهید؛ بنابراین وقتی پین‌ها سقوط کردند، نترسید. شما می‌توانید آن‌ها را دوباره درست تنظیم کنید. ترس های کارآفرینی در دل هرکارآفرینی جا خوش کرده است. در این میان افرادی از پس غول کارآفرینی برمی‌آیند که بر ترس‌های خود غلبه کرده و موانع ذهنی خود را برطرف کنند. شما به‌عنوان یک کارآفرین با کدام ترس‌ها دست‌وپنجه نرم کرده‌اید؟ آیا ترس های کارآفرینی موجب شده است تا ایده خود را رها کنید و دوباره یک کارمند شوید؟ لطفاً تجربیات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 209 تاريخ : چهارشنبه 12 تير 1398 ساعت: 18:13

سبک های رهبری

سبک های رهبری و ۴ سؤال چالش‌برانگیز برای مدیران حرفه‌ای

چند هفته قبل خودم را در یک اتاق کنفرانس بدون پنجره یافتم تا دوباره با یک کارمند ناراضی دیگر مصاحبه کنم. با توجه به آنچه از این مصاحبه‌ها یاد می‌گرفتم، دریافتم نسل امروزی بسیار بیشتر ازآنچه ما فکر می‌کنیم برای طراحی و هدایت سازمان‌های موفق آماده هستند. اما این چطور امکان دارد؟ به باور سنتی و کلیشه‌ای، نسل امروزی مجموعه‌ای از افرادی هستند که منتظرند تا به جای اینکه کار «واقعی» ای انجام دهند، مورد تحسین و ستایش قرار بگیرند؛ اما من به همراه برخی دیگر از کلیشه‌های سنتی نسل امروزی دل‌زده شده‌ام. این اتاق کنفرانس بدون پنجره برای سه روز خانه من بود. ما با تعداد زیادی از کارمندان ناراضی مصاحبه کرده بودیم. شکایت‌ها تقریباً یکسان بود. اعتراضات به‌گونه‌ای تعبیه‌شده بود که به نظر می‌رسید سنگ‌قبر این شرکت قبلاً آماده‌شده است. تا حدودی ناامید شدم، شروع کردم از این کارکنان بپرسم که برای حل مشکلات چه کار خواهند کرد. اغلب لکنت گرفتند. دیگران دقیقاً می‌دانستند که چه کسی باید اخراج شود، گویی که این راه‌حل همه‌چیز را حل خواهد کرد. بااین‌حال، هیچ‌کس هیچ ایده واقعی‌ در مورد چگونگی حل مشکل اساسی نداشت. به نظر من مشکل این سازمان این بود که سبک رهبری آن از کارهای پایه‌ای که باید انجام شوند پشتیبانی نمی‌کرد. آنچه این سازمان به‌شدت به آن نیاز داشت یک سبک رهبری مشارکتی بود، شبیه به آنچه شما ممکن است بین یک گروهبان و گروه وی ببینید. در عوض، رهبران جدید در این سازمان یک سبک بسیار مستبدانه را تصویب کردند. هنگامی‌که آن‌ها ارتقا یافتند، کارهای خود را کنار گذاشتند و شروع کردند به دستور دادن به اطرافیانشان. ازآنچه می‌توانم در طول مصاحبه‌هایم بگویم، این سبک اقتدارگرا فقط چیزی است که آن‌ها قبلاً از هر رهبر دیگری دیده‌اند. بااین‌حال، این کار نمی‌کرد. نارضایتی در همه‌جا وجود داشت. این تمایل به پیروی از سبک های رهبری که درگذشته ما استفاده‌شده است، چیزی است که من آن را «وراثت‌پذیری رهبری» می‌نامم. وراثت رهبری احساس راحتی خواهد کرد. شما از نحوه عملکرد آن استفاده می‌کنید. هیچ‌چیز غافلگیرکننده‌ای وجود ندارد. بااین‌حال، این سطح راحتی، یک تعصب است که می‌تواند منجر به اتخاذ یک تصمیم بنیادی کاملاً اشتباه از طرف شما شود. تصمیم شما به‌جای اینکه متفکرانه باشد، غریزی می‌شود. این‌جایی است که نسل امروزی مفید هست. تجربه من این است که نسل امروزی‌ها به‌احتمال‌زیاد وضعیت فعلی را به چالش می‌کشند، آن‌ها به‌راحتی تکیه می‌دهند و سؤالاتی در مورد منطقی بودن بعضی چیزها می‌پرسند. این نوع از تفکر انتقادی دقیقاً همان چیزی است که به آن نیاز داریم، زیرا ما جهش را از طرف فردی به مدیر یا رهبر ایجاد می‌کنیم. هر یک از ما می‌توانیم در انطباق یک طرز فکر نسل امروزی و به چالش کشیدن وراثت‌پذیری رهبری‌مان خوب عمل کنیم. برای برخی، آن‌ها درمی‌یابند که انتخاب مناسبی انجام داده‌اند؛ اما ممکن است دیگران متوجه شوند که در مورد فلسفه رهبری خود نیاز به تفکر دوباره دارند. ایران مدیر برای به چالش کشیدن و ارزیابی رهبری پیشنهاد می‌دهد که سؤالات زیر را از خود بپرسید:

۱٫ چه سبک رهبری‌ در شرکت را می‌خواهید اتخاذ کنید؟

هر یک از ما ترجیحاتی داریم و در صورت امکان، انتخاب یک سبک رهبری جذاب است. منطق این است که اگر شما آن را دوست داشته باشید، احتمال بیشتری وجود دارد که آن سبک را به‌طور کامل اجرا کنید و از آن به‌طور صحیح استفاده کنید.

۲٫ کدام سبک های رهبری برای استعدادهای شما مناسب است؟

این همان مفهوم سؤال اول نیست. این کمی متفاوت است و از شما می‌خواهد تا نه‌تنها آنچه دوست دارید، بلکه آن سبکی که بیشتر از همه با مهارت‌های شما منطبق است را در نظر بگیرید.

۳٫ کدام سبک های رهبری می‌تواند مؤثر باشد؟

همه فالوورها به یک نوع سبک رهبری پاسخ نمی‌دهند، بنابراین ممکن است به تطبیق رویکردتان با سبکی که با کارمندان مطابق است نیاز داشته باشید. علاوه بر این، آنچه در یک موقعیت یا محیط کار می‌کند نمی‌تواند نوع رهبری‌ باشد که در حوزه دیگری عمل می‌کند.

۴٫ آیا سبک باعث بهتر شدن اهداف می‌شود یا آن‌ها را ضعیف می‌کند؟

این سؤال بسیار مهم است زیرا شما را از انتخاب آنچه می‌خواهید باز می‌دارد و در عوض، به شما کمک می‌کند سبک رهبری‌ را انتخاب کنید که روابط شما و کسب‌وکارتان را بهبود می‌بخشد. یک رهبر در برخورد با سؤال شماره چهار، واقعاً نیاز به زمان دارد و در محیط عملی و ایده‌آل خود را بازتاب می‌دهد. یک رهبر همچنین می‌تواند به عوامل زیر توجه کند: • آیا افراد به توجه و بازخورد بسیار زیاد نیاز دارد؟ • آیا دانش خاصی در اختیار دارم که افراد باید به آن دسترسی داشته باشند؟ • آیا ما متمرکز بر مشتری، متمرکز بر ایمنی، متمرکز بر کیفیت، متمرکز بر بهره‌وری و یا غیره هستیم؟ • آیا افراد را به‌طور مؤثر برای انجام آنچه من قبلاً انجام داده‌ام رهبری می‌کنم؟ • آیا دیدگاه تنظیم می‌کنم یا دیدگاه را پیاده‌سازی می‌کنم؟ • آیا افراد با یک سبک رهبری خاص هماهنگ شده‌اند؟ • یک محیط کاری چطور خود را به سبک دیگری تحمیل می‌کند؟ بدیهی است که این لیست می‌تواند بسیار بزرگ‌تر باشد و مطمئناً می‌خواهید لیست خود را ایجاد کنید چراکه شما سبک های رهبری را که بهترین تناسب با نیازهایتان را دارند، مطالعه می‌کنید. درنهایت، اگر شما این مسئله را که کدام یک از سبک های رهبری برای افراد و سازمان شما مناسب است، درست دریافت کنید، بسیاری از موارد دیگر به‌طور طبیعی در جای خود قرار می‌گیرند. لذا، برای به چالش کشیدن منظم سبک رهبری خود زمان بگذارید و در صورت تمایل می‌توانید نظرات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 186 تاريخ : چهارشنبه 12 تير 1398 ساعت: 18:04

تدوین استراتژی

تدوین استراتژی و ۶ دام مهلک که ممکن است شما هم روزی در آن بیفتید

تدوین استراتژی امروزه به یکی از دغدغه‌های مهم تبدیل‌شده است. همه ما در زندگی یا در کسب‌وکارمان منابع محدودی در اختیارداریم. همه‌ ما دوست داریم که با کم‌ترین زمان ممکن یا کمترین تلاش ممکن به بیش‌ترین نتیجه دست پیدا کنیم؛ اما در پس همین تمایلات ما، ممکن است خطاهایی را مرتکب شویم که منابع محدود ما را به یغما ببرد و ما را از دستیابی به اهدافمان ناامید سازد. این خطاها را دام‌های استراتژی می‌نامیم. ایران مدیر در این مقاله به ۶ خطای استراتژیک که ممکن است افراد در زندگی روزمره، در کسب‌وکار یا در فضای بین‌المللی به آن گرفتار شوند را به‌صورت جامع و با زبانی ساده تشریح می‌کند. در کتاب «بازی به‌قصد برد، استراتژی چگونه در عمل کار می‌کند؟» که توسط دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۱۳ به چاپ رسیده به ۶ خطای رایج واصلی که به‌واسطه آن سازمان‌ها از پیشبرد استراتژی خود بازمی‌مانند اشاره‌شده است.بر طبق این کتاب هیچ استراتژی کاملی وجود ندارد. هیچ الگوریتم و ساختاری وجود ندارد که به افراد و شرکت‌ها در حفظ مزیت رقابتی پایدار در صنعت تحت فعالیتشان ضمانت مادام‌العمر بدهد اما علائم و نشانه‌هایی وجود دارند که هشدارهایی در مورد اشتباه بودن استراتژی انتخاب‌شده توسط افراد و شرکت‌ها به ما می‌دهند. در اینجا به این ۶ خطای رایج به‌صورت خلاصه اشاره می‌گردد.

تدوین استراتژی و دام همه‌کاره (The do-it-all strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی همه کاره به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: شکست در انتخاب کردن و همه‌چیز را به‌عنوان اولویت در نظر گرفتن. باید در نظر داشته باشیم که استراتژی یعنی انتخاب و همه‌چیز نمی‌تواند در جایگاه اولویت برای ما قرار گیرد. افراد و شرکت‌ها منابع محدودی دارند و نمی‌توان تمامی گزینه‌های پیش رو را به‌عنوان اولویت برای خود در نظر بگیریم. به قول یکی از اساتیدم در دوران دکتری اولویت یعنی یک انتخاب و زمانی که تعداد انتخاب‌ها زیاد شد به این معناست که با اولویت نداریم یا بامعنای لغوی واژه اولویت آشنا نیستیم! یکی از اقداماتی که به شما در دوری جستن از این خطا کمک می‌کند، تعیین اهداف و ارزش‌ها و سپس مشخص کردن اولویتتان است. در این صورت می‌توانید به‌صورت بهینه به منابع خود را تخصیص دهید. همیشه به یاد داشته باشید که در بازی شطرنج، زمانی که بازی تازه شروع می‌شود، هر دو طرف تعداد مهره‌های یکسانی دارند نحوه استفاده از این مهره‌هاست که فرد برنده را مشخص می‌کند. به یاد داشته باشید که نمی‌توان در شطرنج اهداف مختلفی را انتخاب کرد و هر مهره را برای آن هدف به خدمت گرفت.

تدوین استراتژی و دام دون کیشوت (The Don Quixote strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی دن کیشوت به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: حمله به رقابتی‌ترین دیوار شهر یا به عبارتی حمله به قوی‌ترین و قدرتمندترین رقیب موجود به‌صورت رودررو. بسیاری از افرادی که قصد شروع کسب‌ و کار و راه‌اندازی آن را دارند، در همان روزهای نخست به فکر رقابت با بزرگ‌ترین و نامدارترین رقیبشان می‌افتند. به همین منوال همان‌طور که شخصیت داستانی دون کیشوت دچار توهم شده بود، آن‌ها هم دچار توهم می‌شوند و به دنبال بزرگ‌ترین رقیب خود می‌افتند. مثال بارز این اشتباه را می‌توان در کسب‌وکارهای آنلاینی دید که به دنبال رقابت و شکست دادن رهبر بازاری مقتدر به نام دیجی کالا هستند. هرچند چنین هدفی می‌تواند انگیزه بسیار زیادی برای شما و همکاران اندکتان! فراهم آورد، اما در عمل پنجه در پنجه بزرگ‌ترین رقیب انداختن، هیچ سرانجامی جز شکست ندارد. باید به یاد داشت که جایی که در آن اقدام به رقابت می‌کنید یک انتخاب است و باید جایی را برای رقابت انتخاب کنید که احتمال بالایی برای برد داشته باشید.

تدوین استراتژی و دام واترلو (The Waterloo strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی واترلو واترلو درواقع به نبرد تاریخی ناپلئون بناپارت جنرال مشهور و مقتدر فرانسوی با قوای متحد بریتانیا و هلند اشاره دارد. نبرد این ارتش‌ها در دشتی به نام واترلو روی داد و به همین دلیل به این نام معروف شده است. به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: آغاز جنگ به‌صورت چندجانبه و با چند رقیب مختلف. در این نبرد ناپلئون به‌صورت یک‌باره به جنگ چند ارتش رفت و نتیجه‌ای جز تبعید و برکناری برایش به همراه نداشت. در دنیای کسب‌وکار هیچ شرکتی قادر به انجام همه کارها به روشی عالی و برتر نیست، اگر شرکت به دنبال انجام همه کاری به نحو احسن باشد، احتمالاً هیچ کاری را عالی انجام نخواهد داد. اگر فردی به دنبال عالی بودن در چند زمینه باشد، پس به‌احتمال‌زیاد در هیچ‌یک عالی نخواهد بود.

تدوین استراتژی و دام رویاپردازی (The dreams-that-never-come-true strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی رویاپردازانه ترسیم و نوشتن سطوح بالایی از الهام و بیانیه مأموریت که هیچ‌گاه به‌صورت عینی و عملی تبدیل نمی‌شوند و تنها در سطح انتزاع و رویا باقی می‌مانند. به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: تعیین اهداف و چشم‌اندازی بسیار متعالی و فرازمینی به‌گونه‌ای که این اهداف قابلیت زمینی شدن (اجرایی شدن) نداشته باشند. درواقع این بیانیه مأموریت و الهامات هیچ‌گاه در سطح مکان رقابت، چگونگی انتخاب راهبرد و انتخاب پیروزی، قابلیت‌های محوری و سیستم‌های مدیریتی به‌صورت عینی متبلور نمی‌گردد. باید توجه داشت که آرزوها و الهامات به معنای استراتژی نیستند. استراتژی پاسخی به سؤالات عینی هست. تمامی کارآفرینان موفق باآنکه اهداف و مأموریت‌های بسیار متعالی در ذهن دارند اما در عمل بر روی چیزی کارکرده‌اند که عینی و ملموس بوده است و قابلیت اجرایی شدن را داشته است

تدوین استراتژی و دام چیزی برای همه (The something-for-everyone strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی دام چیزی برای همه به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: تلاش برای تصرف و دستیابی به تمام گروه‌های مشتریان، کانال‌های توزیع، مناطق جغرافیایی به‌صورت یک‌باره و در یک‌زمان. به یاد داشته باشید که برای تحقق استراتژی در هرزمانی به بخش‌های مشخصی کالا و خدمات ارائه کنید و نگران سایر بخش‌ها نباشید. استفاده از چارچوب STP در زمان هدف‌گیری بازارهای هدف می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد.

تدوین استراتژی و دام یکسان انگاری (The program-of-the-month strategy)

تنظیم استراتژی برای صنایع ژنریک (عمومی)، جایی که در آن تمام مشتریان در یک مسیر یکسان و روتین قرار دارند. به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: برخورد یکسان با تمامی بخش‌ها و حوزه‌ها به‌صورت عمومی. همواره به یاد داشته باشید که منطق و سؤالاتی که منجر به انتخاب یک بخش می‌شود باید مشخص و متمایز باشد. به میزانی که استراتژی شما همانند استراتژی سایر رقبایتان باشد، به همان میزان احتمال شکست شما وجود دارد.

نتیجه‌گیری

در این مطلب به ۶ دام مهلک که ممکن است شما هم روزی به آن‌ها گرفتار شوید اشاره کردیم. همان‌طور که بیان شد منابع افراد و شرکت‌ها محدود است و نمی‌توان با هیجان و رفتارهای احساسی به تصمیم‌گیری منتج به پیروزی دست زد. توصیه می‌شود تا این ۶ خطا را درجایی که هرروز نگاهتان به آن می‌افتد نصب کنید! و هرروز با خود فکر کنید که تصمیماتی که به دنبال اتخاذ آن هستم، ممکن است مرا به درون کدام‌یک از این ۶ دام مهلک بی اندازد؟ اگر شما هم در زندگی روزمره و در کسب‌وکارتان با این ۶ خطا روبرو شده‌اید و یا افراد و کسب‌وکارهایی را دیده‌اید که در هر یک از این دام‌های مهلک افتاده‌اند، با ما در میان بگذارید. به نظر شما چگونه می‌توان این افراد را از این دام‌ها رها نمود؟
مشاوره مدیریت...
ما را در سایت مشاوره مدیریت دنبال می کنید

برچسب : مطالب آموزشی در زمینه مدیریت و بازاریابی و استراتژی,بازاریابی,استراتژی,رهبری,توسعه فردی, نویسنده : سارا iranmodir بازدید : 177 تاريخ : سه شنبه 11 تير 1398 ساعت: 12:58